چکیده:
یکی از ویژگی های بنیادین حکومتهای باستان که در پیوند با قدرت قرار داشت، ایدئولوژی بود و حکومت های آشور نو و هخامنشی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند. اگر به مدارک و شواهد نوشتاری و تصویری بافت های سلطنتی آشور نو و هخامنشی نگاهی بیندازیم، ایدئولوژی در متن و بطن این دو حکومت قرار داشته است. اینکه آنها با مردم و اقوام زیردست و فرمانبردار خود چگونه رفتار می کردند؟، مشارکت و همکاری آنها با این حکومتها چگونه بوده است؟، پیوند شاهان با خدا یا خدایان خود برای توجیه اقداماتشان چگونه بود؟، ویژگی های شاه نیرومند و توانمند در این مدارک و تصاویر چگونه شرح داده است؟، سلطهطلبی و دیدگاه چیرگی بر همه جهان و اقوام در نگاه آنها چه ویژگیهایی داشت و با چه روشهایی انجام گرفته است؟ اینها پرسشهایی هستند که این پژوهش درصدد پاسخگویی به آنها است تا در این راستا اشتراکات و تمایزات ایدئولوژیک این دو حکومت را در بافتهای سلطنتی شان مشخص کند و اینکه راهبردها و شیوه های ایدئولوژیک آنها با توجه به خشونت نوشتاری و تصویری آشوریان تفاوت های بنیادینی داشته است یا خیر؟ پژوهش حاضر برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود کتیبهها و تصاویر (نقوش برجسته، استلها، مهرها، سکه ها) بافتهای سلطنتی این دو دوره را بررسی کرده است.
One of the fundamental features of the ancient states associating with power was ideology, and the Empires of Neo-Assyria and the Achaemenids were no exception to this rule. If we look at the written and visual documents and evidence of the royal contexts of Neo-Assyria and the Achaemenids, ideology has been at the heart of these two empires. That how did they treat the subject people? How was their cooperation and participation with these empires? What was the connection of the kings with their god or gods to justify their actions? How did the royal inscriptions and images describe the characteristics of a mighty and powerful king? What were the characteristics of hegemony and the view of domination over the whole world and nations in their views and with what methods was it done? These are the questions that this research seeks to answer to determine the ideological commonalities and differences between these two empires in their royal contexts and that their ideological strategies and methods have been fundamentally different concerning the verbal and visual violence of the Assyrians? To achieve its goals, this research has examined the inscriptions and images (reliefs, steles, seals) of the royal contexts of these two periods.
خلاصه ماشینی:
به طور معمول امپراتوري آشور نو دوره اي شناخته شده است کـه بـه خشـونت صريح و ملموس روي آورده بود و به روشني در نقوش برجسته ، استل ها، مهرها و کتيبـه هايشـان آن را نشان داده اند و از سوي ديگـر، هخامنشـيان سياسـت ديگـري را در پـيش گرفتنـد و از تصـوير کـردن خشونت صريح و رفتار تحقيرآميز با اقوام و مردمان زيردست و فرمانبردارشان تـا جـايي کـه امکـان آن وجود داشته است پرهيز کرده اند، در نقوش برجسته آپاداناي تخت جمشيد مـيبينـيم کـه نماينـدگان سرزمين هاي فرمانبردار و زيردست هخامنشي براي شاه بزرگ پيشکش آورده اند و صحنه خشونت آميـز به تصوير کشيده نشده است .
اهميت اهورامزدا و نقش او در دوره هخامنشي در کتيبـه هـاي سـلطنتي بيستون ، تخت جمشيد و شوش نيز نمايان است : «اهورامزدا پادشـاهي را بـه داريـوش بخشـيد (کتيبـه بيستون ، ستون يکم ، بند پنجم ، سطرهاي ١١ و ١٢)، «اهورامزدا چون اين زمين را آشفته ديد، آن را به داريوش بخشيد و داريوش را شاه کرد» (بند چهارم کتيبه DNa در نقش رستم )، يا «خداي بزرگ است اهورامزدا که اين زمين را آفريد، که آن آسمان را آفريد، که مردم را آفريـد، کـه شـادي را بـراي مـردم آفريد، که خشايارشا را شاه کرد (بند يکم کتيبه XPa در تخـت جمشـيد)» (١٤٨ :١٩٥٣ ,Kent)، البتـه در کتيبه هاي سلطنتي هخامنشي افزون بر اهورامزدا به عنوان بـزرگ تـرين خـدا، عبـارات کلـي «همـه خدايان (کتيبه DPd)» و «ديگر خدايان (کتيبه هاي DSe،DB )» نيـز اشـاره شـده اسـت ( ,Garrison ٥٩ :٢٠٠٠ ,Schmitt ;٢٢٨ :١٩٩٧ ,Lecoq ;٢٢ :٢٠٠٩).