چکیده:
سیاست خارجی در روابط بین الملل از جمله موضوعاتی است که در چارچوب نظریه های مختلف به آن پرداخته شده است. تحلیل سیاست خارجی از منظر نظریه سازه انگاری امری جدید محسوب می شود که با تأکید بر هویت بازیگران (عمدتاً دولت ها) به عنوان کارگزاران ساختار نظام بین الملل و تحلیل رفتار آن ها بر پایه هویت تعریف شده آن ها می پردازد. سازه انگارها همچنین به ساختار نظام بین الملل نیز توجه می کنند ولی آن را امری از پیش تعیین شده نمی دانند و آن را حاصل تعامل کارگزارانی (بازیگران) می دانند که بر اساس معانی ذهنی خود به کنش در قبال هم مبادرت می ورزند. در این راستا سازه انگاران ساختار نظام بین الملل را مجموعه ای از فرصت ها و چالش ها می دانند که دائماً توسط بازیگران در حال تعریف و بازتعریف است و همان گونه که ونت اشاره داشته است در بعد ساختاری نهادها و قواعد مستقر (ساختارها) سرشتی عینی داشته و محدودیت هایی را بر بازیگران اعمال می کند. سیاست خارجی هر کشوری از جمله اموری است تحت تأثیر تعامل ساختار و کارگزار، فرصت ها و چالش هایی را پیش روی بازیگران قرار می دهد. در مقاله حاضر به بررسی فرصت ها و چالش های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشور هند خواهیم پرداخت و به این پرسش پاسخ خواهیم داد که چگونه عواملی ساختاری و نگرش کارگزاران بر فرصت ها و چالش های موجود در روابط دو کشور تأثیر گذاشته است. هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین وضعیت سیاست خارجی و کمک به تصمیم گیری مناسب در این حوزه می باشد. در این نگارش از روش توصیفی-تحلیلی و از منابع کتابخانه ای، اسنادی و منابع اینترنتی استفاده شده است.
Foreign policy in international relations is one of the subjects that has been considered by different theories. Foreign policy analysis from the constructivism perspective is the new matter that analyses actor’s behavior based on their defined identity by emphasizing on the identity of actors (mostly states) as the agents of the structure of international system. Constructivists also pay attention to the structure of international system but they don’t accept it as predetermined matter instead they believe that it’s the result of agents’ interactions which act with each other based on their subjective perceptions. In this regard, constructivists recognize the structure of international system as a complex of challenges and opportunities which is defining and redefining by actors constantly, as Wendt pointed out, institutions and stablished rules (structures) have objective nature in structural dimension. In this article, first we will consider the foreign policy of Islamic Republic of Iran and its identity as an actor and then we will consider the foreign policy of I.R Iran toward India by pointing out of existing structure and challenges and opportunities derived from it.
خلاصه ماشینی:
رقابت هند و چين در شبه قاره (که حوزه نفوذ تاريخي هند قلمداد مي شود و توجه هند را از پاکستان به چين معطوف کرده است ) و همچنين ساختار در حال تغيير روابط بين الملل از يک طرف و رويکرد کارگزاران جمهوري اسلامي ايران (ارائه قرائت تعامل گرايانه يا تهاجمي و برهم زننده نظم موجود از سياست خارجي ) از سوي ديگر، مي تواند روابط ايران و هند را دستخوش تغيير و حول نمايد.
به همين دليل است که سازه انگاري پا را فراتر از واقعيت مادي گذاشته و به تأثير انگاره ها و باورها در جهان سياست مي پردازد (٣٧-٣٦ :٢٠١٧ ,Macglinchy and others) 57 انگاره ها و باورها که ريشه در تاريخ ، فرهنگ ، سياست و اجتماع دارد، نه تنها سازمان دهنده رفتار بازيگران (به ويژه دولت ها به عنوان مهم ترين بازيگر) در عرصه روابط بين الملل هستند بلکه تأثير مهمي بر هويت آنها هم دارند.
با اين حال روابط هند با ايران از ديرباز مملو از پيچيدگي بوده است که به دليل مزاياي ژئواستراتژيک رابطه با ديدگاه هاي بسيار متفاوت در مورد بازيگران خارجي مانند ايالات متحده ، پاکستان ، چين و عربستان سعودي نامتعادل مي شود.
علاوه ٦٩ بر اين ، تغيير واقعيت هاي ساختاري در سياست جهاني (جنگ سرد، حمله شوروي به افغانستان در دهه ١٩٨٠ و تحولات سياسي پس از حادثه ١١ سپتامبر) و همچنين تغيير رويکرد امنيت منطقه اي هند و رقابت با چين ، توسعه اين روابط را بيشتر تحت تأثير قرار داده است .
India and Iran: An Assessment of Contemporary Relations.
World of Our Marking: Rules and Rule in Social Theory and International Relations.