چکیده:
در برخی از منابع شیعی روایتی با تفاوت هایی در زنجیره نهایی و نام راویان نقل شده مبنی بر اینکه نهم ربیعالاول روز قتل خلیفه دوم و بزرگترین عید و جشن بوده و درآن برای همه مردم ازگناهان رفع قلم شدهاست. در این مقاله این روایت از جنبه سندی و متنی ارزیابی و نقد شده است. بنابر یافته ها مصادر و راویان اسناد این روایت، مجهول و ناشناختهاند و در برخی از منابع سند دارای اختلاف نام راویان و انقطاع طولانی است، لذا اسناد روایت ضعیف و بیاعتبار است. متن روایت نیز فاقد فصاحت و هماهنگی بوده و مغایر با قرآن، سنت قطعی، مسلمات تاریخی، بدیهیات عقلی، و اجماع است. همچنین انتساب صدور آن به خداوند، پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) مردود است. این درحالی است که اساسا منابع اصیل شیعه و سنی بر تاریخ بیستوششم ذیالحجه برای قتل خلیفه دوم اجماع دارند.
In some Shiite sources, a narration with differences in the final chain and names of the narrators has been depicted that the 9th of Rabi’ul awwal was the day of the assassination of the second caliph and the biggest feast and celebration and all sins are forgiven in this day. In this article, this narration has been evaluated and criticized from the aspect of sources, documents and text. According to the findings, the sources and narrators of the documents of this narration are unknown, and in some of the sources of the document, there are differences in the names of the narrators and long interruptions, so the narration documents are weak and unreliable. The text of the narration also lacks eloquence and harmony and is contrary to Qur'an, Sunnah, historical facts, rationality, and consensus. Also, the attribution of that to God, the Prophet (PBUH) and the Ahl’ul Bayt (PBUH) is rejected. This is while the original sources by Shia and Sunni basically agree on the date of the 26th of Dh’ul hajjah for the assassination of the second Caliph.
خلاصه ماشینی:
مقدمه در برخی از منابع شیعی از قول احمد بن اسحاق قمی (د ۲۶۰ه) روایتی آمده که در آن نهم ربیع الاول روز قتل عمر بن خّطاب ، خلیفه دوم (مق ۲۳ه)، و بزرگترین عید پیش بینی و تعیین و در آن برای خلق رفع قلم از گناهان شده است .
خلاصه ای از متن روایت ««محًمد بن العًًلاء الهًمدًانی الًواسطی و یحیی بن محًمد بن جًریح البًغدًادی (راویان اصلی ًًًً ًً ً ًًً همه طرق)» می گویند: ما (دو نفر) درمورد پسر خطاب (و به روایتی دیگر: ابی الخطاب، محمد بن ابی زینب الکوفی )، و موضوع او شبه داشتیم ، رفتیم از احمد بن اسحاق قمی که صحابه امام هادی(ع) در قم هست ، بپرسیم ، «ًتنًاًزعنًا فی ابن الخطاب فًاشتًبًهً عًلًینًا أًمره ، ً ً ًً فًًقصًدنًا جًمیعاً أًحمًدً بنً إسحًاًق القمی صًاحبً أًبی الحًسًن العًسکًری (ع ) بمًدینًة قم ...
٥. سند منسوب به زوائد الفوائد به نقل از بحار الانوار: «قال السید بن طاوس، فی کتاب زوائد الفوائد: روی ابن ابی العلاء الهمدانی الواسطی ، و یحیی بن محمد بن حویج ً البغدادی، قالا: تنازعنا فی أبن الخّطاب ، واشتبه علینا امره ، فقصدنا جمیعا، احمد بن اسحاق القمی ...
محمد بن العلا الهمدانی الواسطی : وی در کتب رجالی شیعه مجهول است ، ولی ابوکریب محمد بن العلا الهمدانی ، که بعضی آن را باوی اشتباه گرفته اند (۳٥) (۳٦)، شیخ روایت محمد بن اسماعیل بخاری و بسیاری از محدثان اهل سنت است ، که در صحاح سته روایات زیادی از او نقل شده ، و مورد تجلیل آنهاست ، از جمله ذهبی می گوید: «قال ابوعمرو احمد بن نصر الخفاف: در میان مشایخ بعد از اسحاق بن ابراهیم کسی را ندیدم که با حافظه تر از ابوکریب باشد».