چکیده:
یکی از اساسیترین و مبهمترین تجربههای بشری که بخشی از پیچیدگی و غنای زبان را شکل میدهد، مقوله «زمان» است. زمان به تنهایی قابل درک و تجربه نیست. از این رو، در قالب مقوله «فضا» درک و تجربه میشود. به طور کلی، دو رویکرد مختلف نسبت به عبارتهای زمانی اشارهای نمایان است: یکی استعاره ناظر متحرک و دیگری استعاره زمان متحرک. از دیدگاه ناظرمتحرک، زمان ثابت درک میشود و ناظر خودش به سمت زمان حرکت میکند. ولی در دیدگاه زمان متحرک، زمان به عنوان چیزی در حال حرکت درک میشود و ناظر نسبت به آن ثابت است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش برخی تفاوتهای فردی در درک استعاری زمان در زبان فارسی است. این تفاوتها شامل تفاوت در شیوه زندگی (دانشجویان در مقابل کارمندان دانشگاه)، اهمال کاری، وظیفه شناسی و برون گرایی است. به این منظور، به پیروی از دافی و فیست (Duffy & Feist, 2014) و بر اساس پرسش مبهم جلسه چهارشنبه بعد مک گلون و هاردینگ (McGlone & Harding, 1998) سه آزمایش طراحی شد. یافتههای به دست آمده از این سه آزمایش با آزمونهای آماری همخوانی خی دو و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین متغییرهای پژوهش به شرح زیر ارتباط وجود دارد: (1) شیوه زندگی (دانشجویی در مقابل کارمندی)، بر درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تاثیر معناداری دارد، (2) افزون بر این، اهمال کاری و وظیفه شناسی دانشجویان فارسی زبان بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تاثیر معناداری دارد، و (3) همچنین، برون گرایی دانشجویان فارسی زبان بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تاثیر معناداری دارد.
One of the most fundamental and vague human experiences that forms part of the complexity and richness of language is the "time". Time alone cannot be understood and experienced. Therefore, it is understood and experienced in the context of the "space". When thinking or talking about time, this is often done through two perspectives: Moving Ego Metaphor and Moving Time Metaphor. From the Moving Ego perspective, time is constant and the observer moves towards time. But in Moving Time perspective, time is understood as moving, and the observer is constant. The people's perspective of time is determined by vague questions. Various researches have shown that some differences between individuals may influence the choice of a person's time perspective. The purpose of this research is to investigate the role of some individual differences in the metaphorical comprehension of time in Persian. These differences include lifestyle differences (students versus university staff), procrastination, conscientiousness and extroversion. In this regard, the present study seeks to answer the following questions:1- Is there any significant difference between Persian-speaking staff and university students in the metaphorical comprehension of the time statement of the next Wednesday's meeting?2- Does the procrastination and conscientiousness of people affect the metaphorical comprehension of the time statement of the next Wednesday's meeting in Persian language?3- Does the extroversion of people affect the metaphorical comprehension of the time statement of the next Wednesday's meeting in Persian language?
خلاصه ماشینی:
یافته ها نـشان داد کـه بـین متغییرهـای پـژوهش بـه شـرح زیـر ارتباط وجود دارد: (١) شیوه زندگی (دانشجویی در مقابل کارمندی )، بـر درک اسـتعاری عبــارت زمــانی مــبهم جلــسه چهارشــنبه بعــد تــأثیر معنــاداری دارد، (٢) افــزون بــر ایــن ، اهمال کاری و وظیفه شناسـی دانـشجویان فارسـی زبـان بـر درک درک اسـتعاری عبـارت زمـانی مـبهم جلـسه چهارشـنبه بعـد تـأثیر معنـاداری دارد، و (٣) همچنـین ، بـرون گرایـی دانشجویان فارسی زبان بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعـد تأثیر معناداری دارد.
بر این اساس ، این پژوهش به بررسی شناختی تأثیر برخی تفاوت های فـردی (تفـاوت در شیوه زندگی دانشجویی در مقابل کارمندی ، اهمال کاری ، وظیفه شناسی و برون گرایی دانـشجویان ) بر درک استعاری عبارت مبهم زمانی جلسه چهارشنبه بعد در زبان فارسی می پردازد.
بنابراین فرضیه ، شرکت کننده هایی که از طریق شرایط فضایی ناظرمتحرک برانگیخته می شوند باید از این دیدگاه برای زمـان اسـتفاده کننــد و در پرســش مــبهم جلــسه چهارشــنبه بعــد پاســخ جمعــه را انتخــاب کننــد، در حــالی کــه شـرکت کننـده هـایی کـه در شـرایط فـضایی شـیئی متحـرک برانگیختـه مـی شـوند، بایـد دیـدگاه زمان متحرک و پاسخ دوشنبه را انتخاب کنند.
همـسو با فرضیه ، یافته ها نمایانگر آن بود شرکت کننده هایی که دیدگاه ناظر متحرک را انتخاب کردند در پاسخ به پرسش جلسه چهارشنبه بعد به طور معنـاداری عاملیـت بـالاتری را نـسبت بـه افـرادی نـشان دادند که دیدگاه زمان متحرک را بر مـی گزیدنـد.
هـم راسـتا بـا فرضـیه پـژوهش ، شرکت کننده ها با دیدگاه زمـان متحـرک (پاسـخ دوشـنبه ) نـسبت بـه شـرکت کننـده هـا بـا دیـدگاه ناظرمتحرک (پاسخ جمعه ) تفاوت نمره های معناداری را برای وظیفه شناسی به دست آوردند.