چکیده:
هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان اثربخشی رفتارهای حمایتی و غیر حمایتی مربیان بر خودکارآمدی و رفاه ذهنی ورزشکاران رشته ووشو بود. لذا روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بود که دادههای آن به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمعآوری گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی ورزشکاران رشته ووشو بر اساس آمار ارائهشده توسط هیئت ووشو استان کردستان در سال 99 که در لیگ استان شرکت کردند و تعداد آنها 110 نفر است. نمونه آماری این تحقیق بر اساس جدول مورگان و کرجسی برابر با تعداد 86 نفر میباشد که به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردیدهاند. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامهها مورد تأیید اساتید بوده و پایایی پرسشنامهها و خرده مقیاسهای آنها در آزمون ضریب آلفای کرونباخ در سطح مطلوب بوده است. شاخصهای آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار در تحلیل توصیفی دادهها استفاده شد. جهت آزمون فرضیههای تحقیق در بخش آمار استنباطی از آزمونهای کلموگروف اسمیرنف و آزمون تحلیل واریانس ANOVA با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 22 انجامشده است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که: 2/47 درصد نمونه آماری دارای مدرک تحصیلی فوقدیپلم، 8/34 درصد در دامنه سنی 26 تا 30 سال سن قرار داشتند. نتایج آمار استنباطی نشان داد که رفتارحمایتی مربیان (05/0P≤، 96/2=F) و رفتار غیرحمایتی مربیان (05/0P≤، 59/4=F) بر خودکارآمدی ورزشکاران تأثیر دارند. همچنین رفتار حمایتی مربیان (05/0P≤، 58/3=F) و رفتار غیرحمایتی مربیان (05/0P≤، 34/10=F) بر رفاه ذهنی ورزشکاران تأثیر دارند.
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of supportive and non-supportive behaviors of coaches on the self-efficacy and mental well-being of Wushu athletes. Therefore, the research method is descriptive-correlation and the data was collected in the field using a questionnaire. The statistical population of this research includes all Wushu athletes who have a history of participating in the provincial league (N=110), the statistical sample of this research is equal to 86 people based on the table of Morgan and Karjesi, who were considered by simple random method. To collect data, three questionnaires were used, including Bartholomew coaches' behavior assessment questionnaire, Scherer and Maddox self-efficacy and Oxford mental well-being. The validity of the questionnaires was confirmed by the experts and the reliability of the questionnaires and their subscales in the Cronbach's alpha coefficient test was at the optimal level. Kolmogorov Smirnov tests and ANOVA analysis of variance tests were used for data analysis. The results of this study showed that the supportive behavior of coaches (P≤0.05, F=2.96) and non-supportive behavior of coaches (P≤0.05, F=4.59) ) have an effect on the self-efficacy of athletes. Also, the supportive behavior of coaches (P≤0.05, F=3.58) and non-supportive behavior of coaches (P≤0.05, F=10.34) have an effect on the mental well-being of athletes.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا، رفاه ذهني در سازمان ها جايگاه ويژه اي يافته است ؛ زيرا سازمان ملل متحد آن را به عنوان يکي از شاخص هاي توسعه اقتصادي ، اجتماعي و تعالي سازمان مطرح کرده است ( ,Donnellan &Diener, Lucas, Oishi, Hall, ٢٠١٨) و همه ساله گزارش هايي در خصوص وضعيت بهزيستي در کشورها منتشر مي شود تا از اين طريق به ترويج استفاده از رفاه ذهني در امر سياست گذاري جهاني بپردازد (٢٠٠٠ ,Stones &Kozma, Stone, )؛ بنابراين ، به نظر مي رسد بهزيستي ذهني به عنوان يک شايستگي ، در عملکرد سازمان هاي مدرن ، امري ضروري است ( Valcke, Van Hiel, Van Roey, Van De .
يافته هاي اين پژوهش نشان داد که رفتارهاي حمايتي مربيان بر خودکارآمدي ورزشکاران تأثير دارد.
, 2016; Heydari Alekasir, Khatibi, & Heydarinejad, 2018; Sarı & Bayazıt, 2017 Williams &Keno (١٩٩٢) رفتارهاي مثبت مربيان را شامل رفتارهايي مي دانند که ضمن انتقال آرامش و اعتماد به نفس به ورزشکار، مربي خواسته ها و انتظارات خود را به طور شفاف و روشن به ورزشکاران منتقل کند، ازجمله بيان انتقادات به شکلي سازنده ، افزايش اعتمادبه نفس بازيکنان ، داشتن کلامي تسکين دهنده و آرامش بخش ، خونسردي و آرامش ظاهري، تأکيد بر آنچه بايد انجام شود نه آنچه انجام شده است و کنترل احساسات از سوي نيز استفاده از سبک هاي رهبري حمايت اجتماعي از سوي مربيان ميزان خودکارآمدي واليباليست ها را ارتقاء خواهد داد.
اين نتيجه با يافته هاي ( ,Seghers, Van Hoecke, Schotte ;٢٠٠٩ ,Allgood &Moen ;٢٠٢١ ,Boyle &Halliwell, Mitchell, ٢٠١٤ ,Boen &Opdenacker, )همسو است .