چکیده:
در این مقاله، سعی شده است با تحلیل محتوای کتب درسی، موضوع تبعیض جنسی کشف، انتزاع، و به اشکال گوناگون مفهومسازی شود، تا با حصول شناخت کاملی از این پدیدۀ تحققیافته در متون درسی، مشخص شود که چگونه نظام آموزش و پرورش و نهاد مدرسه در ایران، کلیشههای جنسیتی بین دختر و پسر را بازتولید و در ذهن دانشآموز عادیسازی میکند؛ چراکه نهاد آموزش و پرورش از جمله عوامل جامعهپذیری اعضای جدید جامعه است . این پژوهش بر آن است تا تبیین کند تمایزات رفتاری از نوع اجتماعیشدن افراد نشئت میگیرد نه تفاوتهای بیولوژیکی و زیستی افراد. بهصراحت میتوان گفت که در بیشتر جوامع کنونی، نقشهای مردانه، مردان را در منزلت و ارزشهای فرهنگی بالاتری از زنان قرار میدهد. این باور در محتوای کتابهای درسی که قطبی شده و رنگ جنسوندی پیدا کرده مشهود است. در نتیجه، جنسها از کلیشههای تجویزی پیروی میکنند. پرسش این است: آیا نقشها و هویت جنسی به طور طبیعی، تفاوتهای زیستی را بیان میکند؟ یا بستر جامعهپذیری به این معضل دامن میزند؟ در این پژوهش کلیشههای تبعیضآمیز جنسوندی در کتابهای اول تا پنجم دبستان، هم ازنظر کمّی و هم ازنظر کیفی بررسی شده است. در بخش نخست، قیاس کثرت و قلّت اشخاص مذکر و مونث موجود در کتب درسی به عمل میآید و در بخش کیفی، صفات و ویژگیهای هر دو جنس و کارکردهای آنان از متن درسها استخراج و در روند بررسی نقشهای زنانه و مردانۀ نمودیافته در متنها و تصاویر کتابهای درسی، این کلیشههای جنسیتی مشخص میشود.
Education institutions are considered as the public recipients hosting a majority of new social members. In this paper, we have tried to explore gender discrimination through excavating the content of the compiled Persian textbooks of all cycles in elementary level and to offer relevant conceptualizations of the hidden phenomenon for better understanding of all. The intention of the researchers in this study was also to focus on revealing how the education system and school institutions in the country produce and infuse wrong gender stereotypes into the minds of students as the consumers of their products. Some argue that gender differences rooted in biological differences of individuals.This study attempts to explain how behavioral differences are arisen from individuals’ types of socializations.It is generally believed that more attention and value has been given to the role of men than women in most societies and men are of higher social dignity. Such a belief has been generated and reinforced as the part of a program embedded in the school textbookswhich will be perpetuated to others. Therefore, content analysis of textbooksin which wrong stereotypes of gender has been highlighted seems to be crucial. The mentioned prescribed stereotypes and wrong social norms are hard to be broken and girls are seen as the social actors of the text that is set before them. In this regard this question might be stated that: Do roles and gender identity naturally define biological diversity? Or does socialization context add to this problem?Through the analysis of the content of Persian textbooks in elementary schools, it was found that the educational system has generated, reinforced, and crystalized such wrong perspectives instead of changing the attitudes.
خلاصه ماشینی:
اين ارزش ها نه به اجتماع واقعي، بلکه به بازتوليد اجتماع ، يعني به نحوي که جامعه ميل دارد خود را ببيند، مربوط هستند که به معناي حذف نمادين است و به گفتۀ تاچمن ، توسعه اجتماعي را به مخاطره مي اندازد؛ زيرا زنان و دختران بالغ ، تصويرهاي مثبتي را براي الگوبرداري در اختيار نخواهند داشت (ون زونن ، مدرسه از همان روزهاي نخست ، به طور روزافزون ، نقشي مهم در قالب دهي به نقش هاي جنسيتي ايفا مي کند.
برخي از اين نهادها خانه ، مدرسه ، رسانه ها و مراکز آموزشي هستند که از عوامل مؤثر در شکل گيري نگرش افرادند (فراستخواه ، ١٣٨٣: هاشمي در مقاله اي تحت عنوان «بررسي باورها و ارزش هاي دانش آموزان ، خانواده و کتاب هاي درسي»، با تحليل ٢٤ کتاب از کتاب هاي دبيرستان ، بيان مي کند: تصويري که کتاب هاي درسي از ويژگي هاي فيزيکي، عاطفي و اخلاقي زن ارائه کرده ، همان تصوير سنتي و در جهت تقويت باورها و کليشه هاي جنسيتي است و زنان بيشتر با همان ويژگي هاي عاطفي، مراقب فرزند، فرمان بردار همسر و منفعل معرفي شده اند.
همچنين ، با برجسته کردن نقش پدر در خانواده در ايجاد اعزاز و اکرام و نيز فرصت ها و موقعيت هاي شغلي براي فرزندان ، به نوعي بر اقتدار و نفوذ مرد خانواده تأکيد دارد (هاشمي، ١٣٧٨: در پژوهشي ديگر، در سال ١٣٨٥، تحت عنوان «بازتاب هويت جنسيتي در کتاب هاي تعليمات اجتماعي آموزش ابتدايي و دوره راهنمايي تحصيلي»، داور شيخاوندي بيان مي کند: در بررسي حاضر، فقط در کتاب تعليمات اجتماعي سال اول راهنمايي تا حدي آگاهانه تعادلي در تکوين هويت جنسيتي دختر و پسر برقرار شده است .