چکیده:
این تحقیق با هدف تحلیل مولفه های هوش سازمانی و تعالی سازمانی انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل مفهومی واستنتاج می باشد. در این راستا هر یک از مولفه های هوش سازمانی و تعالی سازمان مورد بحث و بررسی و نیز موارد مهم و ابعاد اساسی هر یک از دیدگاه های مختلف مورد توجه قرار گرفت و نهایتا نقد هر دو مولفه با استفاده از مبانی و پیشینه نظری در سازمان های اسلامی، ارائه گردید. نتایج تحلیل نشان داد با توجه به اینکه تعاریف مستدل و کاملی از هوش سازمانی موجود نیست، با بومی سازی این مفهوم در سازمان های ایرانی اسلامی و با مشخص نمودن فرایند هوش سازمانی و کاربردی نمودن آن از طریق تعالیم غنی اسلامی- ایرانی می توان به نتایج ارزشمند و کاربردی در این حوزه دست یافت که نیازمند تحقیقات بنیادی و کاربردی می باشد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد با توجه به بحث اهداف الهی سازمان، جای خالی الگوی تعالی سازمانی بر اساس رویکرد اسلامی کاملا مشهود می باشد.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا هر يک از مولفه هاي هوش سازماني و تعالي سازمان مورد بحث و بررسي و نيز موارد مهم و ابعاد اساسي هر يک از ديدگاه هاي مختلف مورد توجه قرار گرفت و نهايتا نقد هر دو مولفه با استفاده از مباني و پيشينه نظري در سازمان هاي اسلامي، ارائه گرديد.
در صورتي که زمينه لازم براي ارتقاي هوش سازمان ها فراهم شود، سازمان هاي ما با صرف انرژي کمتر اما با اقدامات هوشمندانه ، تحقق يافتن اهداف را تسريع و تسهيل مي کنند، توجه و عطف به يادگيري سازماني ، در کنار هوش سازماني مي تواند به چابکي بيشتر سازمان کمک کند و سازمان را از هر جهت در محيط متلاطم کنوني ، بيمه و تضمين کند تا سازمان بهتر در برابر تغييرات ، واکنش و انعطاف از خود نشان دهد.
به همين دليل در اثر تلاش وسيعي که توسط صاحب نظران کيفيت و بهره وري صورت پذيرفته الگوهاي مختلفي تحت عنوان مدل هاي تعالي سازماني يا جوايز ملي کيفيت ايجاد گرديده و به عنوان يکي از رايج ترين شيوه ها جهت دستيابي به هدف فوق مورد استفاده قرار گرفته است .
اگر سازمانها رهبران خوبي همراه با استراتژي هاي زيرکانه و محيط نامطلوب نداشته باشند، مانند انسانها ممکن است از هوششان براي موفقيت استفاده نکنند و در زماني که نظريه هايي همچون يادگيري سازماني و داراييهاي ناملموس مورد استفاده قرار مي گيرند، ممکن است چگونگي اجرا و ارزيابي اين روش ها، چگونگي ارتباط آنها با عملکرد و نحوه توسعه آنها، به سختي درک شود(هلال ،٢٠٠٦٦).