چکیده:
استناد به روایات یکی از منابع اصیل برای مفسر است، اما مفسران در شیوه بهرهگیری از این منبع، دیدگاه و عملکرد متفاوتی داشته و هر کدام بهنوعی از روایات استمداد کردهاند که البته بسیاری از آنان در این زمینه دچار لغزش شدهاند. علامه طباطبایی با مطرح کردن «بحثهای روایی» در تفسیر المیزان، درصدد سنجش اعتبار و تعیین صحت و سقم روایات تفسیری و همچنین نقد نظرات مفسران در استفاده از این میراث بوده و با بهکارگیری مبانی و ملاکهای نقدالحدیثی بهطور مفصل به بررسی و نقد اجتهاد مفسران در زمینه بهکارگیری روایات پرداخته و موارد فهم نادرست، اجتهاد نارسا و ضعفهای موجود در روایات تفسیری را با دلایل مستند و مستدل بیان کرده است. البته نویسنده ارزیابیهای علامه پیرامون نقد روایات و بررسی نظر مفسران را نیز مورد قضاوت و سنجش قرار داده و میزان اعتبار نظرات انتقادی ایشان را ذکر و موارد قوت و ضعف دیدگاهش را بیان کرده است.
Citing narrations is one of the authentic sources for the commentator. But commentators have taken different views and practices of how to use this source, and each one has some kind of narration that many of them have slipped into this field. Allameh Tabataba'i, by presenting "narrative discussions" in the interpretation of al-Mizan, seeks to assess the validity and reliability of interpretative narrations as well as to criticize the commentators' views on the use of this legacy and he examines applying the foundations and criteria of Fighh Al-Hadith in detail for the investigation and Ijtihad criticism of commentators in the use of narrations, and cases of misunderstanding, inadequate ijtihad, and weaknesses in interpretative narratives by stating documented and reasoned reasons. Of course, Allameh's evaluations of criticism of narrations and commentators' opinions have also been judged and their validity discovered and the strengths and weaknesses of his views are expressed..
خلاصه ماشینی:
1641 واکاوي مباني نقدالحديثي علامه طباطبايي در تفسير الميزان امان اله ناصري کريموند دانشجوي دکتري علوم قرآن و حديث ، دانشـگاه شـهيد چمـران اهواز، اهواز، ايران دانشيار علوم قرآن و حديث ، دانشگاه شهيد چمران اهواز، اهـواز، قاسم بستاني ايران چکيده استناد به روايات يکي از منابع اصيل براي مفسر است ، اما مفسران در شيوه بهره گيري از اين منبع ، ديدگاه و عملکرد متفاوتي داشته و هر کدام به نوعي از روايات استمداد کرده اند که البته بسياري از آنان در اين زمينه دچار لغزش شده اند.
ک: مفيد، ١٤١٣ ق و حرعاملي، ١٤٠٣ ق ) و در تاريخ اسلام ، مولفان کتب اربعه شيعه اولين و بارزترين نقادان حديث از حيث متن وسند بوده اند (معماري، ١٣٨٤)، اما برخي از مفسران توجه چنداني به اعتبارسنجي روايات نداشته و در موارد متعددي به روايات ضعيف و جعلي استناد کرده اند (مروتي، ١٣٩١ الف و جمشيدي، ١٣٩٤) و با بيتوجهي به ملاکهاي فقه الحديثي و با تطبيق هاي ناصواب روايات ذيل آيات ، موجب تسري آسيب هاي روايي در حوزه تفسير و فهم قرآن نيز شده اند که مولف الميزان در خلال تفسيرش با به کارگيري مباني نقدالحديثي که بيشتر مستند به قرآن است ، درصدد پيراستن روايات از ضعف هاي مختلف ١ و همچنين نقد برداشت هاي ناصواب مفسران ٢ از ميراث معصومين (ع ) است .