چکیده:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی پاسخهای مخاطبین آگهیهای ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) میباشد که از نظر ماهیت پژوهش، کاربردی، به لحاظ روش پژوهش، کیفی و از نظر استراتژی پژوهش، نظریه داده-بنیاد بوده است. تعداد 30 مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. از مقبولیت، انتقالپذیری و تائید پذیری جهت برآورد روایی و از روش بازآزمون برای سنجش پایایی (89/14درصد) استفاده گردید. روش تحلیل دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. بنابر نتایج بهدستآمده، تعداد 330 کدباز اولیه، شناخته شد. در مرحله کدگذاری باز، دادهها از طریق ارتباطات تلفنی با مشتریان اینترنتی مسکن که نیاز به خرید یا معاوضه مسکن داشتند، جمعآوری گردید. در مرحله کدگذاری محوری 26 مفهوم بهعنوان مفاهیم پژوهش شکل گرفتند؛ و درنهایت در مرحله کدگذاری انتخابی با استفاده از فن مقایسه مستمر مقولهها تعداد 5 مقولهی اصلی شامل فرایندها، مدیریت ارتباط با مشتری، ملاکهای انتخاب ملک، خدمات به مشتریان و عامل زیباسازی، به دست آمد. انتظار میرود مدل طراحیشده در این پژوهش بهطورکلی بهعنوان ابزاری جهت افزایش جذب مشتریان و خواستههای مشتریان در انتخاب ملک مورداستفاده قرار گیرد.
The purpose of this study is to evaluate the responses of real estate advertisers in cyberspace with the method of neuromarketing (neuromarketing) which in terms of the nature of research, applied, in terms of research method, quality and in terms of research strategy, data-based theory. Thirty semi-structured interviews were conducted to achieve theoretical saturation. Acceptability, transferability and verifiability were used to assess validity and retest method was used to assess reliability (89.14%). Data analysis method was performed in three stages of open, axial and selective coding. According to the results, 330 initial open source code were identified. In the open coding phase, data were collected through telephone communication with Internet housing clients who needed to purchase or exchange housing. In the axial coding stage, 26 concepts were formed as research concepts. Finally, in the selective coding stage, using the continuous category comparison technique, 5 main categories were obtained, including processes, customer relationship management, property selection criteria, customer service, and beautification factor. The model designed in this research is generally expected to be used as a tool to increase customer attraction and customer demands in property selection.
خلاصه ماشینی:
فصلنامه راهبردهای نو در روانشناسی و علوم تربیتی، دوره چهارم، شماره پانزدهم، پاییز 1401، صفحات 204-190 چکیده هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی پاسخهای مخاطبین آگهیهای ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) می باشد که از نظر ماهیت پژوهش، کاربردی، به لحاظ روش پژوهش، کیفی و از نظر استراتژی پژوهش، نظریه داده-بنیاد بوده است.
ازاینرو با توجه به اهمیت شناخت راهکارهاي بهبود فعالیتهاي بازاریابی و افزایش ادراك مشتریان از ارزش ملکها و فرصت بالقوة فضاي مجازي براي بهرهگیري در این زمینه، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی پاسخهای مخاطبین آگهیهای ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) > ترکیب تکنیکهای بازاریابی، عصبشناسی و روانشناسی باعث ایجاد یک زمینه جدید بازاریابی به نام عصبشناسی مصرفکننده شده است که بر اکثر محدودیتهای ابزارهای سنتی غلبه میکند.
بااینحال تأثیرات متغیرهاي روانی در اثربخشی تبلیغات فضاي مجازي مشخص نیست و به بررسیهاي کاملتر و جامع 11 Text=" Winer"/> Text=" Winer"/> (2011) بیان نمود که جن Ferrés & Masanet Meyerding & Mehlhose journal Nature Neuroscience Ariely & Berns Pop et al.
برای توسعه مدل نظری ارزیابی پاسخهای مخاطبین آگهیهای ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ)، محقق به شکلی مداوم و هدفمند، طی فرایند تحليل دادهها بین کدگذاری باز و محوری حرکت کرده است.
این پژوهش بهواسطه بهرهگیری از روش گرند تئوری مدل مفهومی جامعی را ارائه کرده که در موضوع استفاده از بازاریابی عصبی در ارزیابی پاسخهای مخاطبین آگهیهای ملکی منحصربهفرد است.