چکیده:
بیان مسئله: علیرغم مطرحشدن مفهوم «توسعة پایدار شهری» به دنبال پیامدهای توسعة تکبعدی اقتصادی، اما همچنان پژوهشگران شهری عملکردهای حقوقی را در این زمینه، کمتر مورد توجه قرار دادهاند. قوانین بهمثابة چارچوب توسعه، با زمینههای تاریخی، ظرفیتهای نهادی و غیره مرتبط شده و موفقیت آنها در تحقق «آنچه باید» معرفی میشود. اما از آنجاییکه همیشه موفقیت آنها تضمین نمیشود باید برای توصیف آنها، از سطح یک پیشنویس حقوقی فراتر رفته و فرایند اجرا و ثمرات آن را در قالب کلیتی واحد مورد مطالعه قرار داد. از این رو سوال این پژوهش عبارت است از چگونگی قوانین برنامهریزی توسعة کالبدی-فضایی شهر تهران بر پایة مدل تحلیلی (PLAF).
هدف پژوهش: ارائة توصیفی-تحلیلی از وضعیت قوانین برنامهریزی توسعة کالبدی-فضایی شهر تهران در مسیر تحقق توسعة پایدار شهری.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی- توسعهای به سراغ معیارها و شاخصهای کیفی برآمده از مدل تحلیلی(PLAF) رفته و دادهپردازی را با تشکیل کارگروهی متشکل از هشت متخصص، انجام میدهد. در نهایت معیارهای کیفی مورد سنجش، کمیسازیشده و با هم مقایسه میشوند.
نتیجهگیری: در نهایت نتایج این پژوهش ترکیبی نشان داد که قوانین برنامهریزی توسعة کالبدی-فضایی شهر تهران، چه از بعد اثربخشی عملکردی و چه در ابعاد فنی، از وضعیت چندان مطلوبی در مسیر تحقق توسعة پایدار شهری، برخوردار نیست. در میان شش حوزة موضوعی مورد مطالعه، به ترتیب قوانین برنامهریزانه مرتبط با «کدهای ساختمانی» و «سرمایههای مبتنیبر زمین»، بهترین و بدترین وضعیت را به لحاظ «اثربخشی عملکردی» دارند. همچنین قوانین برنامهریزانه مرتبط با «حقوق توسعه» و «فضاهای عمومی» نیز به ترتیب بهترین و بدترین وضعیت را از «جنبههای فنی» دارند. بهطور مشابه، همین وضعیت در نمرة نهایی کسبشده نیز بروزیافته و قوانین برنامهریزانه مرتبط با «قطعات و بلوکها» و «حقوق توسعه» بیشترین و «فضاهای عمومی» کمترین نمره را در میان همة حوزهها کسب کردهاند. در نهایت قابلتوجه است که توصیفات بهدستآمده در این پژوهش، میتواند تبیینگر علل حقوقی فاصله میان وضعیت فضایی شهر تهران، با مطلوبیتهای مورد نظر توسعة پایدار شهری باشد
خلاصه ماشینی:
چارچوب ارزیابی قوانین برنامهریزی، PLAF، تهران، توسعۀ پایدار شهری، دفتر هبیتات سازمان ملل متحد بیان مسأله توسعۀ کالبدی-فضایی شهر که برای پاسخ به جنبههای مختلف زیست شهری انجام میگیرد، محیط ساختهشدهای را میآفریند که بازنمایی فیزیکی همزمان از تاریخ گذشته بر شهر، زندگی و فعالیتهای جاری در آن است (Taqipour, 2021, 61).
در این راستا هم برنامهریزی و هم کنترل و ارزیابی توسعۀ شهر، از جمله وظایف مدیریت شهری است (Enemark, McLaren & Lemmen, 2016) و با مروری در برنامههایی که توسعۀ کالبدی-فضایی شهر تهران را به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تأثیر قرار میدهند به طیف متنوعی از سیاستها، برنامهها و مقررات میرسیم که از اواخر قرن سیزدهم شمسی، توسعۀ ارگانیک شهر تهران را به سمت توسعۀ برنامهریزی شده سوق داده (Taqipour & Alipour, 2021) و سبب میشوند تا محیط ساختهشدۀ شهر تهران را نمود عینی آنها بدانیم.
از آنجاییکه صرف وجود قوانین نمیتواند تضمینکنندۀ مدیریت مؤثر مناطق شهری باشد و تحقق وضعیت مطلوب در توسعۀ کالبدی-فضایی شهر، در گرو «ارادۀ» برخاسته از تعهد حرفهای و اخلاقی به حفظ منافع عمومی و «توان» اجرایی مشارکتکنندگان برای پیادهسازی مقررات در آن است (Bordass & Leaman, 2013; Hill, Lorenz, Dent & Lu¨tzkendorf, 2013).
مسألۀ این پژوهش «چگونگی وضعیت اثربخشی عملکردی و جنبههای فنی مقررات برنامهریزی و احکام اجرایی توسعۀ کالبدی-فضایی شهر تهران» معرفی شده و انتظار میرود تا نقاط قوت و ضعف آن در نسبت با اهداف توسعۀ پایدار، با استفاده از چارچوب ارزیابی قوانین برنامهریزی (PLAF, 2018) قابل شناسایی سریع باشد.
Urban Building Governance in Iranian Researcher’s Representations: The Case Study of Tehran City.