چکیده:
تساهل و تلورانس در فرهنگ غرب دارای مبانی و فرایند تاریخی خاصی است که با
آنچه در فرهنگ اسلامی تحت این عنوان مطرح شده تفاوت ماهوی دارد. در مکاتب گوناگون
سخن از تساهل و عدم تساهل مطلق نیست. در هیچ مکتبی سازش و تحمل رفتار مخالف و یا
نابردباری در برابر آن به طور مطلق تجویز نشده است بلکه بحث از تساهل و عدم تساهل
نسبی است. بنابراین مهم تبیین موارد تساهل و عدم تساهل در مکاتب مختلف است. از آن
جا که سیره علی(علیه السلام) تجسم عینی اسلام است، برای راه یابی به موارد تساهل و
عدم تساهل در مکتب اسلام می توان سیره آن حضرت(علیه السلام)را مورد توجه قرار داد.
نبشتار حاضر با این هدف به سیره علی(علیه السلام) نگریسته و اجمالا روشن کرده است
که امام علی(علیه السلام)با تمام وجود به اصول اساسی دین پای بند بود و مداهنه و
سازش درباره آن ها را روا نمی دانستند و در برابر ناقضان حدود الهی، تهدیدکنندگان
عدالت اجتماعی و توطئه گران براندازی نظام دینی سخت نامتساهل بودند. در عین حال، در
مورد حقوق شخصی و مناظرات علمی بسیار با سعه صدر و متساهل بودند. در این خصوص،
نمونه هایی از سیره آن بزرگوار ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"نبشتار حاضر با این هدف به سیره علی(علیه السلام) نگریسته و اجمالا روشن کرده است که امام علی(علیه السلام)با تمام وجود به اصول اساسی دین پای بند بود و مداهنه و سازش درباره آن ها را روا نمی دانستند و در برابر ناقضان حدود الهی، تهدیدکنندگان عدالت اجتماعی و توطئه گران براندازی نظام دینی سخت نامتساهل بودند.
»([29]) همچنین امام علی(علیه السلام)، مالک اشتر، این سردار بابصیرت و خستگی ناپذیر و نیز مسلمانان مصری را که در برابر منکر ایستادند و در برخورد با استاندار خائن، خشم مقدس خود را به نمایش گزاردند، ستودند: «نامه ای از بنده خدا، علی، امیرمؤمنان، است به مردمی که برای خدا خشم کردند، آن گاه که خداوند در زمین معصیت شد و حق او از بین رفته بود ...
گرچه برخی از جنگ های رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در حقیقت، برای دفاع از کیان نظام نوپای اسلامی بود که توسط مشرکان و اهل کتاب تهدید می شد، اما نبرد علی بن ابی طالب(علیه السلام) در این جهت، واضح تر است؛ زیرا در عصر آن حضرت(علیه السلام)، حکومت اسلامی کاملا شکل گرفته و بیش تر مسلمانان با علی(علیه السلام)بیعت کرده بودند.
علی(علیه السلام) ماجرای نبرد با قاسطین را چنین توضیح می دهند: «هنگامی که دیدم معاویه حرمت های الهی را پاس نمی دارد و از هتک آن ها پروایی ندارد و بیش از پیش بر دامنه شرارت های خود افزوده است، برای کوتاه کردن دست او از اریکه قدرت، با یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مشورت کردم ..."