چکیده:
هدف از پژوهش حاضر سعی در برجسته سازی شخصیت های اصلی زن داستان و بازنمودهای آنان از دنیای اطراف است که نوع گفتمان غالب زنانه را نشان خواهد داد. رمان «انگار گفته بودی لیلی» بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده است و نتایج نشان میدهد که نویسنده با ترکیب بندی ابعاد گفتمانهای مسلط روزگار خود، در قالب ژانری از پیش موجود، ساختار و نظم گفتمانی موجود و مسلط روزگار خود را باز تولید کرده است. بنابراین، رمان «انگار گفته بودی لیلی»، به منزله رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از کردار اجتماعی نیست، بلکه، با انتقاد از عملکردهای خرافاتی و نگاه های جنسیتی، نظم گفتمانی ویژه ای را بازتولید میکند. در این رمان، نویسنده در به چالش کشیدن تبعیضهای جنسیتی و تقویت گفتمان زنانه موفق بوده است و سعی در حاشیه رانی کنش گفتمانی مردانه نداشته است.
Critical discourse analysis, include theories and methods for empirical study of various spheres of social and cultural relations between discourse and social change. Critical discourse analysts believe that the literary text like other texts, are in the service of communication, so that, they can also be critically analyzed by attitudes and methods. In this study, a novel (as you said Leily) have been described, interpreted, explained and investigated based on Fairclough's critical discourse analysis approach, in three levels. The results of this study show the authors of, Dawnby Shamloo, by composition of the dominant discourse of his time, in the form of pre-existing genre, has been reproduced the structure and order and the dominant discourse of his time. Thus, the novel as you said Leily, as a communication event, is not just a reflection of social action, but by criticizing the superstitious practices, reproduce special discourse order of gender visions. In this novel, the author has been successful in challenging gender discrimination, strengthening female dialogue and to marginalize the role of male. But didn’t try to marginalize male.
خلاصه ماشینی:
تحليل رمان«انگار گفته بودي ليلي» با رويکرد تحليل گفتمان انتقادي 1 ستاره مجيدي 2 محبوبه قديمي چکيده هدف از پژوهش حاضر سعي در برجسته سازي شخصيت هاي اصلي زن داستان و بازنمودهاي آنان از دنياي اطراف است که نوع گفتمان غالب زنانه را نشان خواهد داد.
رمان «انگار گفته بودي ليلي» بر اساس روش تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف، در سه سطح توصيف ، تفسير و تبيين بررسي شده است و نتايج نشان ميدهد که نويسنده با ترکيب بندي ابعاد گفتمانهاي مسلط روزگار خود، در قالب ژانري از پيش موجود، ساختار و نظم گفتماني موجود و مسلط روزگار خود را باز توليد کرده است .
٣- چارچوب نظري چهارچوب نظري اين پژوهش ، مبتني بر نظريه تحليل گفتمان انتقادي ١ فرکلاف است که با توجه به متغير جنسيت به تحليل رمان «انگار گفته بودي ليلي» پرداخته ميشود.
در اين راستا ٣ فرضيه طراحي و مورد بررسي قرار گرفت ؛ فرضيه ١: به نظر ميرسد در رمان «انگار گفته بودي ليلي» کنش گفتماني غالب ، زنانه است .
- شراره ميگويد(که نشان از حسادت زنانه دارد) «بهتر از مستانه من ميدانستم چشم هاش چقدر شيرين است و اين شيريني توي گلوي خيليها گير کرده.