خلاصه ماشینی:
"2 (به تصویر صفحه مراجعه شود) صیون عزری پدر منیر عزری که چون دیگر همکیشان خود،در کار عتیقهجات و خروج آن از کشور فعالیت داشت و از این رهگذر سرمایهای نیز به هم زده بود،پس از پایان مأموریتهایش در اصفهان،و همزمان با خاتمه جنگ دوم جهانی به تهران آمد و پس از چندی،در حدود 9-1328، به سرزمین اشغالی فلسطین مهاجرت کرد و در آنجا ماندگار شد.
ازآنجاکه،این فرقه یکی از بازوان اصلی صهیونیست در ایران بوده است،عزری با سرپوش نهادن به بسیاری از مسائل،ضمن جانبداری از این فرقه،به برخی از ارتباطات دوجانبه نیز اشاراتی دارد که جالبتوجه است: ایران زادگاه کیش بهاییت است که چند میلیون تن در جهان پیرو دارد[؟]میرزا علی محمد،پیشوای این کیش در سال 1844 میلادی در شهر شیراز چشم به جهان گشود و پیروانش او را باب(دروازه)نامیدند.
چند روز پس از همان دیدار بود که ایادی کارشناسان ما را به ایران فراخواند و با آنها پیمان بست تا میوه،مرغ و تخممرغ ارتش را فراهم کنند و برای ارتش مرغداری و دهکدههای نمونه بسازند.
یکی از روزهایی که سران بهایی در ایران بر آن شده بودند تا پیروانشان از نیایشگاههایشان در اسرائیل بازدید کنند،سرلشکر ایادی از من خواست،از میان بردن دشواریهای دریافت روادیدهای همگانی نه روه[ه]برای بهاییان را بررسی کنم(یک ویزا برای هر نود تن دیدار کننده).
خوشوبشهای گرم پایان یافت و سرانجام با چهرهای افسرده افزود: حضرت بهاء الله در یکی از بازدیدهایشان از شیراز به دست مبارک خویش بوتهء نهال نارنجی در خانه محل سکونتشان کاشتهاند که تا دو سال پیش درخت سرسبزی بود."