چکیده:
با گسترش نظامهای سرمایه سالار در کشورهای ثروتمند، این نظامها با بهرهگیری از
تواناییهای نظام آموزشی، دانشگاهها، رسانههای جمعی و احزاب سیاسی تلاش میکنند
که جایگاه خود را بیش از گذشته تثبیت نمایند. نویسنده این مقاله با تبیین سه ویژگی
اصلی این نظامها یعنی غیرانسانی بودن، ضدیت با دموکراسی و ناپایدار بودن، معتقد
است که سرمایه سالاری با تحمیل ارزشهایی غیرواقعی، بر روح و خواستهها و حتی
فرزندان ما تأثیراتی بنیادین نهاده است. لذا تبدیل انسانها به موجوداتی حریص و
خودخواه و نادیدهانگاری ظرفیت گسترده همکاری و همدلی در میان افراد جامعه، متمرکز
نمودن قدرت در دست ثروتمندان و نادیده گرفتن نظرات آحاد جامعه و در نهایت، عدم
توجه به محدودیتهای کره زمین در رسیدن به توسعه و مصرفگرایی نامحدود، باعث گردیده
که امروزه ما شاهد بروز مخالفتهای گستردهای با این نظام باشیم. نویسنده در پایان
با اشاره به نابرابریهای اقتصادی موجود در دنیا، معتقد است که مقابله و مقاومت در
برابر سیطره سرمایهسالاری ابر شرکتها، کاری انسانی، در جهت حمایت از دموکراسی و
به وجود آورنده آیندهای پایدار خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"الف) سرمایهسالاری، الگویی غیرانسانی است در فراسوی سرمایهسالاری کنونی، یک تئوری وجود دارد: چون بارها گفته شده که ما حیواناتی خودخواه و حریص هستیم، لذا یک سیستم اقتصادی نیز باید با تشویق رفتارهای خودخواهانه و حریصانه، به زندگی ما رونق دهد.
اما چرا ما باید یک سیستم اقتصادی را برگزینیم که مهم ترین جنبههای طبیعت انسانی ما را تحت الشعاع خود قرار داده و رفتارهای غیرانسانی را ترویج نماید؟ پاسخ این سؤال این است که به ما گفته شده که مردم نیز این گونه هستند.
اگر ما به دموکراسی به عنوان یک سیستم بنگریم که به افراد عادی این فرصت را اعطا میکند که در شکلگیری سیاستهای ملی کشور خود مشارکت نمایند و تنها اجراکننده نقشهای واگذار شده از سوی صاحبان قدرت نباشند، روشن است که بدین ترتیب، سرمایه سالاری و دموکراسی، کاملا از یکدیگر متفاوت هستند."