خلاصه ماشینی:
"وقتی جسد آسموسن در قبرستان پرگل و درخت مرکز کپنهاگ در جای ابدی خویش قرار میگرفت از خود میپرسیدم آیا باید مرگ او را پیشقر اول مرگ انستیتوی زبانشنای ایرانی و پایان سنتی کهن در تاریخ تحقیقات ایرانشناسی دانمارک دانست؟در همان حال به این میاندیشیدیم که در کمتر از چهار دهه چگونه وضع اینگونه تحقیقات دگرگون شده است.
چهل سال پیش که من با شوق (به تصویر صفحه مراجعه شود) دانشگاه کپهناک(1370)پروفسور آسموسن-پروفسور گرشویج-دکتر فریدون وهمن و علی دهباشی قدم در این راه نهادم آوازهء دستاوردهای علمی نامآورانی چون هنینگ در امریکا؛بیلی،گرشویچ، بویس،مکنزی،در انگلستان؛دو مناس،دشن گیمن،در فرانسه؛کای بار و نیبرگ در اسکاندیناوی؛و دیگر دانشمندان ایرانشناس در ایطالیا و آلمان و روسیهء شوروی دلهای ما دانشجویان را به وجود میآورد.
من پس از چندی از لندن عازم کپهناگ شدم یکی هم براساس دوراندیشی تحسینآمیز استادانم در دانشگاه طهران-پورداود و یارشاطر-که با توجه به حضور دانشجویان ایرانی در لندن و فرانسه و آلمان گفتند«به اسکاندیناوی برو که بتوانی مکتب تحقیق ایشان را نیز بیاموزی،بدین ترتیب وقتی همهء شما برای تدریس به دانشگاههای ایران باز میگردید از هر مکتب ایرانشناسی نمونهای خواهیم داشت."