خلاصه ماشینی:
"گفتم و از کارش پرسیدم گفت که دانشیار بازنشسته روانشناسی دانشگاه تهران است و بعد از آن بود که با خدمات علمیاش آشنا شدم و فهمیدم که گرچه دانشیار بازنشسته بود،ولی کمتر با استادی در حوزه روانشناسی آکادمیک برمیخوریم که به اندازه دکتر براهنی خدمات بنیادی برای پیشرفت این حوزه از علم در این کشور انجام داده باشد.
بعدها در هر کجا که او را میدیدم، یکی از آرزوهای خود را بازگو میکردم که باید تلاش کنیم همه آنها که در این زمینه کار میکنند، یعنی در تلاش برای واژهیابی و واژهسازی هستند دور هم جمع شوند،تا کاری یک دست ارائه شود و ترجمهها از این آشفتگی نجات یابند[البته میدانستم که قرار است فرهنگستان چنین مجمعی باشد-ولی این کار بیشتر در بخش غیر دولتی و توسط واژهشناسیهایی صورت گرفته که عاشق این کار بودهاند و دکتر براهنی یکی این نوادر بود] در سال 1358 با ترجمه روانشناسی یادگیری جمیز دیز و استوارت هالسی گام دیگری برای معرفی روانشناسی رفتاری و تجربی برداشت و در مقدمه آن کتاب به سوء تفاهمی اشاره کرد که هنوز هم ادامه دارد."