خلاصه ماشینی:
"آن همه مسافرتهای شاه و شهبانو و هویدا و والا حضرت اشرف،آن همه پذیراییهای«شاهانه»در مسکو و لنینگراد،آن همه قراردادهای صنعتی و بازرگانی که جملگی رژیم را تقویت میکرد؛آیا اینها کافی نبود که ماهیت سیاست اجرایی شوروی را روشن کند؟چطور میشود از حزب توده که،چه از بابت موجودیت و عقاید خود و چه از نظر الزامهای عملی،بالاخره راهی بجز«همبستگی»با کانون انتر ناسیو نالیسم سوسیالیستی نداشت،متوقع بود که با رژیم بعد از ظهر 28 مرداد و بعد از آن«مقابله مسلحانه» (ص ص 300 و بعد)کند؟ حسن ضیاء ظریفی در یک از مقالات ضمائم کتاب(چه میگفتم؟»،ص ص 251-274) مینویسد:«رژیمی که اکنون برایران حاکم است از نظر تاریخی دوره حاکمیتش با 28 مرداد شروع میشود،علیرغم همه ادعاهای اصلاحات عمدهترین خصوصیاتش همچنان تمام و کمال دستنخورده باقی ماند و این عمدهترین خصوصیات عبارتست از شیوه استبدادی حکومت در داخل،ضدملی و ضد دموکراتیک بودن،وابستگی تام به امپریالیسم جهانی و اهرم و تکیهگاه امپریالیسم در خاورمیانه بودن و ازنظر اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نمونه و تیپیک کشوری که نئوکلنیالیسم و استراتژی جدید جهانی امپریالیسم در آن اعمال میشود»(ص ص 251-252).
دوست دانا اضافه میکند که،حال،معیاری برای شناخت کیفیت و دگرگونی فتح الله زادهها و امیر خسرویها و صفویها احتمالا در این نکته نهفته است که آیا کار را با انتقاد از شوروی و اردوگاهای آن و نفی نوکری و سرسپردگی حزب توده تمام شده قلمداد میکنند یا آنکه حاضرند اساس سوسیالیسم را-یعنی نظام حکومتی سوسیالیستی را و نه لزوما هدفهای اجتماعی و عدالت طلبانه را-نفی کنند."