چکیده:
مهار ایران بعد از انقلاب اسلامی همواره از محورهای اصلی سیاست آمریکا در خاورمیانه بوده است، اما استراتژی کنونی آمریکا برای مهار و کنترل ایران در عرصه منطقهای پیامد تحولات و روندهای خاورمیانهای سالهای اخیر است. از جمله پیش زمینههای استراتژی کنونی مهار ایران میتوان به تحولات درونی عراق و بهبود شرایط سیاسی شیعیان و تحولات حوزه غربی خاورمیانه به ویژه نمایش قدرت حزبا... و پیروزی حماس در فلسطین و در نتیجه ارتقاء موقعیت منطقهای ایران اشاره کرد. استراتژی مهار کنونی واجد ابعاد و محورهایی است که عبارتنداز: تقویت ترتیبات نظامی – امنیتی دو جانبه با دولتهای خلیج فارس، ایجاد ائتلاف منطقهای عربی – اسرائیلی و تشدید فشارهای سیاسی – اقتصادی علیه ایران. اما این استراتژی با چالشها و موانع منطقهای نیز روبروست که در مقاله حاضر به آن پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"از آنجایی که با حذف رژیم صدام ایجاد توازن قدرت در برابر ایران از سوی هیچیک از کشورهای عربی خلیج فارس و یا حتی مجموع آنها بسیار دشوار به نظر میرسد، آمریکا در تلاش است که با تداوم حضور نظامی خود در منطقه،تقویت توان نظامی کشورهای شورای همکاری و همچنین تحکیم بیشتر ترتیبات امنیتی دوجانبه با این کشورها به صورتی چندجانبه،مهار ایران را امکانپذیرتر سازد.
مقامات دولت آمریکا بر این باورند که در صورتی که دولتهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس سیاست منطقهای ایران و به ویژه برنامه هستهای آن را به عنوان تهدیدی برای خود تلقی میکنند باید با تلاشهای جامعه بین الملل برای اعمال فشار بر ایران از جمله در ابعاد مالی و اقتصادی همراه شوند.
دولت بوش خواستار انزوای ایران در منطقه و اعمال فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی به آن است و بر این اساس از متحدین خود در حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز میخواهد تا در راستای این رویکرد و حتی در صورت لزوم تقابل نظامی با ایران حداکثر همکاری را با واشنگتن داشته باشند و امکانات و زمینههای منطقهای پیشبرد این سیاست را برای دولت آمریکا مهیا سازند.
این استراتژی دارای ابعاد و محورهای مهم منطقهای از جمله تقویت ترتیبات نظامی- امنیتی با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس،افزایش توان نظامی این کشورها و نمایش قدرت در محیط پیرامونی ایران به واسطه حضور نظامی مستقیم آمریکا و همچنین تلاش برای ایجاد ائتلاف عربی-اسرائیلی در مقابل ایران است."