چکیده:
از این بر این آیین و اصطلاحات آن اشراف کامل داشت.حضور چشمگیر عناصر اساطیری حماسی آیین مهری،چون تقدیس خورشید و فرهمند و سرخپوش دانستن خورشید و غسل کردن خورشید،حمله بردن خورشید به گاو فلک و ارتباط شیر با خورشید،شاهد این مدعاست.خاقانی اضافه بر این مطالب از شاهان و بزرگان مهری یاد میکند.این مطالبی است که در این پژوهش مورد بررسی و مداقه قرار میگیرد.آیین مهری یکی از آیینهایی است که در ایران باستان مدتهای مدیدی رواج داشت.بعد از انتشار آیین زردشتی،خدای مهر که در آیین مهری یک خدا خورشید محسوب میشد،مبدل به ایزد مهر شد و مهریشت بدان اختصاص داده شد.مهر غیر از خورشید است.این نکته از خود اوستا برمیآید،ولی از دیر زمان به سبب ارتباط نزدیکی که مهر با خورشید دارد،این دو باهم مشتبه شدهاند.در ادبیات پهلوی و پارسی هم مهر به معنی خورشید به کار رفته است.خورشید مذهب اقوام کهن بوده،خورشید در ایران از دورانهای قدیم،مورد پرستش قرار گرفته است.بعد از آنکه ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند،این آیین منسوخ گشت ولی اصطلاحات آن در ادبیات و فلسفه و عرفان بازتاب یافت.شاعران ایرانی از جمله خاقانی از این اصطلاحات به عنوان عناصر سازندهء خیال سود جستند.خاقانی ضمن آنکه با بهرهگیری از تلمیحات دینی و الهام گرفتن از قرآن کریم بسیار پرشور به ستایش پیامبر(ص)میپردازد،در تصویرسازی و مضمونپردازی شاعرانهء خود از فرهنگ و آیینهای دیگر چون دین مسیح و آیین مهری نیز استفاده کند.او در شروان نزدیک ارمنستان میزیست که خود آنجا مدتها مرکز آیین مهری بود.
خلاصه ماشینی:
"(ورجاوند،451) خاقانی در سرودههای خود از خروس که یکی دیگر از نمادهای آیین مهری است یاد میکند و آن را مؤذن زرتشتی میخواند: آن مؤذن زرتشتی گر سیر شد از قامت#وز حی علی کردن بیزاری نمود آنک (دیوان خاقانی،کزازی،690) خاقانی بدان سبب خروس را مؤذن زرتشتی میخواند که خروس در باور ایرانیان باستان مرغ آیینی و نمادین بوده و خاصه خروس سپید که آوایش ضد تاریکی و دیو است و به فرشتۀ بهمن اختصاص دارد.
گفت:جهانش ای ملک!تو ز کیانی،از کیان؟#گفت ز تخم آرشم،نخل بقای مملکت (دیوان خاقانی،کزازی،709) خاقانی در اشعار خود از درخت گز هم سخن میگوید: قوت مرغ جان به بال دل است#قیمت شاخ گز به زال زر است (دیوان خاقانی،کزازی:109) این بیت خاقانی تلمیح است به داستان نبرد رستم با اسفندیار،آنگاه که رستم،جهان پهلوان بزرگ در نبرد با اسفندیار در میماند،زال چارۀ کار را از سیمرغ میجوید.
(بهار،226)خاقانی از بن مایههای این اسطوره به نیکی آگاه بود که جمشید را در یک تصویر شاعرانه استعاره از خورشید میگیرد: جمشید نوتأثیر بین،خونش بهین توفیر بین#جمشید ماهیگیر بین،نوملک زیبا داشته (دیوان خاقانی،کزازی:541) میان وظایف و اعمال و شخصیت جمشید با مهر همانندیهای بسیار موجود است، از آن جمله:1)در مرکز آیینهای مهرپرستی همانطور که اشارت رفت،قربانی کردن گاو به دست مهر قرار داشته،از از افسانۀ مشی و مشیانه که جانشین داستان جم و خواهرش جمک شده و از یسنۀ 33 بند 8 نیز برمیآید که جمشید به قربانی کردن گاو میپرداخته است."