چکیده:
خاصی داشته باشد،بلکه درواقع حقوقی است که تمامی ادیان الهی قائل به آن هستند و از این جهت هیچ فرقی بین آنها نیست.این حقوق برگرفته از کرامت انسانهاست،و در نتیجه جزء اصول اولیهی ادیان الهی به شمار میآیند.بنابراین،انبیای الهی علیهم السلام علاوهبر اشتراک در اموری مانند: 1)وحدت در هدف؛2)وحدت در انگیزه؛3)وحدت دراصول. دارای اشتراک و وحدت دیگری هستند،که اشتراک در حقوق انسانها میباشد.ازاینروی،قرآن کریم از آنها به عنوان امت واحده یاد میکند؛ «إن هذه أمتکم أمة واحدة» (انبیا،92). بر این اساس،فرض ما بر این است که از دیدگاه قرآن کریم اختلاف و نزاع در میان پیروان ادیان به سبب دورشدن آنان از تعالیم انبیا است،نه به عکس، که نشانگر تعهد و پایبندی آنها به آموزههای انبیا باشد؛آنگونه که برخی در پی القای این تفکراند. رسالت انبیا،به طور عموم،و نیز رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله،به طور خصوص، پیامآور حرمتنهادن به مقام ذاتی و گوهر والای انسانی است.در نگرش ادیان الهی انسان موجودی نیست که آفریده شده باشد تا در تاریکی اوهام و تخیلات به دور از حقیقت به سر برد و زیر بار بندگی بتها و عبودیت افرادی مانند خود برود.بلکه موجودی است که در تکوین و آفرینش، براساس فطرت توحیدی آفریده شده،و از کرامت مخصوصی برخوردار است،و مقام خلیفهی اللهی را داراست.ازاینرو،دارای حقوقی است که قرآن کریم در آیات متعددی به این حقیقت تصریح دارد. از نگاه قرآن کریم حقوق مشترک انسان ها چیزی نیست که اختصاص به دین
خلاصه ماشینی:
"هرکس فرمانده باشد یا نباشد موظف است این پیمان را،که پیمان الهی است، و حمایت من و پیامبران و برگزیدگان خداوند و مؤمنان و مسلمانان است،رعایت کند،همینگونه که خداوند متعال از بنی اسرائیل پیمان گرفته است که فرمانبردار باشند و واجب را به جای آورند و به عهد خداوند وفا کنند،و بههرحال من متعهدم که دورترین افراد مسیحی را در مرزهای خودم با سواران و پیادگان و تمام نیرو و سلاح و پیروان مسلمان خودم،در هر ناحیه که باشند،چه دور و چه نزدیک و چه در حال جنگ و چه در حال صلح،حفظ کنم و ایشان را مورد حمایت قرار دهم و از ایشان و پرستشگاهها و معابد و کنیسههای آنان و دیرها و آسایشگاه سیاحان،هر کجا که باشد،چه در کوه و چه در دشت و مغازه و ریگزارها،مواظبت کنم و از دین و آیین آنان در همهجا،از خشکی و دریا و شرق و غرب،دفاع کنم،همچنان که از خود و بستگانم و مسلمانان دفاع میکنم و آنان را در ذمه و میثاق و امان خود قرار دهم و از هر آزار و رنج و سختی و ناخوشایند حفظ کنم و ایشان را یاری دهم و هرگاه دشمنی آهنگ من و ایشان کرد به تن خویش و همراه یاران و پیروانم و مسلمانان از آنان حمایت کنم و چون من دارای سلطنت بر ایشانم از همینجهت رعایت ایشان بر من لازم است و باید آنان را از هر ناخوشایندی حفظ کنم،و این کار برای آنان فراهم نخواهد شد مگر اینکه همهی یاران من و مدافعان از اسلام با من همراه باشند،همچنین آنان را از پرداخت هزینهی جهاد و خراج معاف میدارم،مگر آنچه خودشان با میل و رغبت بپردازند،و در هیچیک از آن موارد اجباری بر آنان نخواهد بود و نباید هیچ اسقف و راهبی را از شغل خود تغییر داد و نباید معابد آنان را ویران کرد یا آنها را ضمیمهی مساجد و خانههای مسلمانان نمود و هرکس چنان کند پیمان الهی را شکسته و با رسول خدا مخالفت کرده است و از حمایت الهی برگشته است...."