چکیده:
دینی مانند آیات و روایات،نمیتوان پذیرای تفرقه و جدایی بود. تلاش برای وحدت امت اسلامی و همبستگی در بین آنها و گسترش توانمندیهای آنها در اینجهت،نهتنها از برترین آرمانهای دینی و عمل به فرامین الهی است،بلکه از ضروتهای زمانه نیز به شمار میآید،که عقل پیوند عمیقی را میان آن و کرامت و عظمت امت اسلامی میبیند.این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که:«آیا دینی که خود مبلغ و مشوق خیر و نیکی،اتحاد و اتفاق،صلح و صفا،بردباری و گذشت نسبت به پیروان سایر ادیان الهی میباشد؛برای پیروان خود میپذیرد که دچار تفرقه و تشتت، بدبینی و سوءتفاهم،درگیری و نزاع،تحقیر و تضعیف یکدیگر باشند؟». حداقل به دو دلیل مبنایی میتوان گفت پاسخ به این پرسش منفی است،زیرا هم بر مبنای ادلهی بروندینی،مانند عقل و عرف و هم بر مبنای ادلهی درون
خلاصه ماشینی:
"بر مبنای همین ملازمهی عقلی بین وحدت و عزت امت اسلامی است که به تعبیر یکی از اندیشمندان مسلمان: تنها زمانی میتوانیم زمام امور زندگی را به دست بگیریم و شایستگی خود را برای زمامداری و صلاحیت دین خویش برای جلب منافع و دفع مضار از همهی بشریت،در ابعاد مختلف،به ثبوت برسانیم که در آن عرصهها به خوبی و درستی عمل کنیم و در ارتباط با گسترههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی چشمان خود را به خوبی باز نماییم،اما قبل و بعد از همهی آنها لازم است در ارتباط با امور عبادی به صورتی مطلوب تلاش کنیم(غزالی، 3731،181).
4)تفرقه و جدایی و درگیری و نزاع در بین فرق اسلامی خود بهترین دست آویزی است که از آن طریق میتوان این اتهام را به اسلام نسبت داد و دینی را که همیشه دین عقل و منطق و محبت و مردمداری شناخته میشد،به عنوان دین ترور و وحشت معرفی نمود.
بر این اساس جهان اسلام در برابر آنچه که به عنوان هدف بلندمدت در پیش رو دارد،که هیچیک از فرق اسلامی که خود را پیرو قرآن کریم میداند نمیتواند در آن تردید روا دارد،با وجود چالشهای موجود که هر روز ممکن است بر این چالشها افزوده شود،جایی برای تفرقه و جدایی و آهنگ انزواطلبی باقی نمیماند،زیرا در غیر صورت امکان دستیابی به آن اهداف هرگز میسر نخواهد بود."