خلاصه ماشینی:
"دکتر معتمدنژاد در مقالهای با عنوان«ارتباطات توسعه و توسعه ارتباطات در ایران»میگوید: مقام ارتباطات در برنامهریزیهای توسعه ملی از دو جهت شایان توجه است:وسایل و امکانات گوناگون ارتباطی از یکسو جزء عوامل آگاهی دهی و هماهنگسازی و سازماندهی موردنظر در ارائه و اجرای طرحهای مختلف توسعه به شمار میروند و در جلب همکاریها و مشارکتهای عمومی برای تأمین نتایج مطلوب آنها نیز تأثیر تعیینکننده دارند و از سوی دیگر، خود بهعنوان شاخصهای توسعه مانند درآمد ملی و سطح سواد و همچنین جزء زمینههای اصلی توسعه،مثل کشاورزی،صنعت،آموزش و بهداشت،در برنامههای توسعه ملی،جای ممتازی دارا هستند و به همین لحاظ برای پیشرفت و گسترش آنها در کنار زمینههای مهم دیگر توسعه، برنامهریزیهای ویژهای در نظر گرفته میشود.
علاوه بر مطالب مندرج در جدول فوق،همچنین پوشش جمعیتی شبکههای مختلف صدا و سیما در پایان سال 1831 به شرح ذیل است: شبکهء اول سیما 69/5 درصد،شبکهء دوم سیما،39/4 درصد،شبکهء سوم سیما،78/5 درصد،شبکهء چهار سیما 17/2 درصد،شبکههای استانی سیما،85/2 درصد،لازم به یادآوری است که عملکرد سازمان صدا و سیما در راستای افزایش پوشش شبکههای سیما،فراتر از اهداف کمی تعیین شده در سالهای برنامه سوم توسعه بوده است.
به عبارت دیگر،این مقاله به دنبال پاسخی برای این سؤال بود که آیا همانطور که در نظریه دانیل لرتر مطرح شده بود، توسعه کمی و گسترش تکنولوژیهای نوین ارتباطی در یک جامعه (مثل ایران)به خودی خود منجر به توسعه میشود یا خیر؟و با اینکه هرگونه برنامهریزی برای توسعه و نقش ارتباطات و تکنولوژیهای نوین در تحقق آن باید سنتی بر شرایط و ویژگیهای ملی،فرهنگی،سیاسی، تاریخی و اقتصادی هر کشور باشد؟ در بررسی اجمالی پیرامون توسعه در ایران،باید گفته که اولا بحث دقیق و بنیادین معطوف به توسعه وجود نداشته است."