چکیده:
امیری فیروز کوهی، متخلص به «امیر» شاعر قصیدهسرا و غزلپرداز معاصر، از خاندانی است صاحب نام.
او در میان سخنوران معاصر چهرهای دارد شناخته شده با تمام ویژگیهای یک شاعر طراز اول.
امیری نه تنها در حوزه غزل و قصیده، بلکه در میدان انواع دیگر شعر طبعی دارد به روانی آب، زلال و صاف.
اگرچه غزلش در نازک خیالی غزل صائب را به یاد میآورد، اما شهرتش در پیروی از سبکهندی بیشتر به
جهت دفاع توأم با هواداری و مهرورزی از صائب و سخنوران سبکهندی است. و گرنه شعرش از سبکعراقی
ملاحتی دارد خوش.
خلاصه ماشینی:
صائب این طرز سخن را از کجا آوردهای خنده بر گل میزند رنگینی اشعار تو (صائب، دیوان، ص 750) امیری در شیوه سخن سرایی بسیار سنّتگرا بود، آنچه را که به نام شعرنو و موسیقیِ روز و نقّاشیِ مدرن (نوبنیاد) است نمیپسندید و بر آن بود که اصالت هنر ایرانی در معرض تداخل عناصر غیرملّی قرار گرفته است (امیری، ج 1، چهل و نه).
تفاوت عناصر و مضامین غزل او با عناصر و مضمونهای غزل صائب و بیدل و همه سخنوران سبکهندی در آن است که محور سخن غالب آنان هستیی است که انسان جزیی از آن است، امّا در مرکز غزل امیر، انسانی چون امیر قراردارد که با جهانِ هستی پیوسته است و به هرچه مینگرد سرگذشت حیات خود را در آن متجلّی میبیند.
از جمله آنهاست منظومه «عصر ماشین» در بحر رمل مثمّن سالم (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن» بدین مطلع: عصر ماشین است و صنعت، عصر علم و عصر قدرت عصر تسخیر فضا، عصر حکومت برطبیعت (امیری، دیوان، ج 2، 563) از آنجا که بحور مطبوع، مثلاً بحر رمل، پسند خاطر شاعران بزرگ ادب پارسی به ویژه سخنوران سبک هندی چون صائب تبریزی است، امیری نیز بدین بحر دل آویخته بود.
امیری را با نازک خیالی و مضمون آفرینیهای سبک هندی آشنایی و مؤآنستی کامل به هم رسیده، و خود نیز طرز شاعران سبکهندی مانند بیدل به ویژه صائب را تتّبع کرده است و اگرچه غزلیاتش خالی از عمق سبک عراقی نیست، امّا رنگارنگی طرز هندی و حتی در مواردی واقعهگوییهای امیر خسرو دهلوی در آثارش جلوهای دارد نمایان.