خلاصه ماشینی:
"هوسرل ادعا مینماید که پدیدارشناسی استعلایی دارای دو خصیصه برجسته است: اول آن که این پدیدارشناسی دربرگیرنده یک آپوخه است:"بین الهلالین نهادن"این باور ما که جهان واقعی وجود دارد و به دنبال آن بنیان نهادن یک"کاهش"یا تحدید،همچنین بین الهلالین نهادن آن چیزی که پدیدارشناسی در پی آن است که دریابد حتی اگر چنین جهان واقعی وجود نداشته باشد،چه چیز درست خواهد بود.
تنها این مسأله است که ما را از رویکرد طبیعی به دور برده و وارد یک رویکرد استعلایی میسازد (به تصویر صفحه مراجعه شود) هوسرل نتیجهء محوری عاید شده از این فصل،مفهومی است که تحت آن زندگی فرد در کل از یک جنبهء پدیدارشناختی در اختیار او قرار گرفته است.
اما این مطلب نشان میدهد که مفهوم هوسرل از نوسازی صرفا در یک سطح متفاوتی عمل مینماید یا از سوی مسائل مختلفی تحت تأثیر قرار میگیرد،از بحث او پیرامون دسترسی ذهنی من گرفته تا زندگی من به عنوان یک زندگی"مستقل"."