خلاصه ماشینی:
"برای شروع بحث نخست از یک مطلب کلی حرکت میکنیم: ساختارهای ذهنی از دیدگاه روانشناسی،یک جامعه در معنای وسیع کلمه عبارت است از یک گروه از افراد انسانی با ذهنیتی همانند که جملگی ارزشهای یکسانی را پذیرفتهاند و با یک احساس مشترک اداره میشوند.
مثال زیر شاید مسئله را کمی روشنتر کند:دوگانه انگاری ( Dualisme )مانوی یک عنصر نیرومند ذهنیت ایرانی است که در ایران پیش از اسلام ریشه دارد و این دوگانه انگاری،در یک جمله،یعنی جهان را عرصهء رویارویی اهریمن و یزدان دیدن.
اساطیر، آیینهای مذهبی،اندیشههای فلسفی و تئوریهای علمی در این حوزه جای میگیرند)؛ دوم،صناعت(و آن مجموعهای است از آگاهیها راجع به ابزارهایی که در تغییر و تبدیل ماده به کار گرفته میشوند و شامل شیوههای غیر علمی مانند سحر و افسون نیز میباشد)؛ سوم،اخلاق(که مجموعهای است از ارزشهای اجتماعی در ربط با مناسبات ما با انسانهای دیگر و نیروهای برتر.
علت بخشی از دور باطلی که جامعه ایران-دست کم از نیمهء قرن نوزده به این سو-در تنگنای آن فرو غلتیده،و از نظر کلی با تناوب استبداد و آشوب مشخص میشود،همین پدیدهء فراموشی جمعی است.
و اما پژوهشگر تاریخ و بطور مشخص تاریخگزار ایرانی که میخواهد ترازنامهء این یک صد سال اخیر و یا حتی پیش از آن را به دست دهد،با چه واقعیات و حقایق تاریخی روبرو است؟حقیقت این است که بعد از دو قرن تماس و برخورد نزدیک ما با غرب و پس از یک قرن که هوشمندان ما شروع کردهاند در مدنیت غربی بنگرند،هنوز غرب بهعنوان یک ذات فرهنگی برای اکثریت ایرنیان ناشناخته مانده است."