خلاصه ماشینی:
"نقد (به تصویر صفحه مراجعه شود) ادبیاب بیدرد و سیگار بدون نیکوتین نگاهی به مجموعه داستان«عاشقیت در پاورقی» مهدی فاتحی بحثی که میخواهم مطرح کنم موضوع جدیدی نیست،اما مسئلهای است که بعد از جایزه گرفتن مجموعه داستان«عاشقیت در پاورقی»و مطرح شدن آن در بعضی محافل و روزنامهها،و مثل همیشه ملاک واقع شدن کار برنده جایزه توسط خود نویسنده و دیگران،وادارم کرد تا با نیمنگاهی دوباره به وضعیت تاریخی اجتماعی خودمان و ادبیات تولید شده حاصل از آن(از جمله همین کتاب) بیاندازم.
» اما اینجا فرمها و سبکهایی که هرکدام در زمان و تاریخ خود براساس وضعیت اجتماعی و دغدغههای شخصی نویسندگانشان ایجاد شدهاند بعد از وارد شدن به عرصه ادبیات ما موجب ذوق زدهگی بعضی نویسندگان ما میشود در حدی که ذهن خود را تبدیل به شهر فرنگی از دغدغههای دیگران میکنند،و با میانبر زدن میخواهند زودتر به مقصد برسند،غافل از اینکه با این آشفتهگیها در نهایت معرف تمامنمای وضعیت خودشان هستند."