چکیده:
وجه اشتراک اکثر تعاریفی که از جهانی شدن به عمل آمده،حذف استبداد جغرافیا از عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است.منظور از استبداد جغرافیا،مقید بودن فرایند تولید به محدوده خاص مکانی،فضایی یا به طورکلی جغرافیایی است.علت گرایش به حذف جغرافیا را باید در تحولات ذاتی نظام سرمایهداری و گرایش به فراگستری سرمایه جستجو کرد.شکستن پوستههای مکانی راهی است که سرمایه در مواجه با بحرانهای پیش روی خود اتخاذ میکند. از بحران بزرگ دهه 1930 که بگذریم،نظام سرمایهداری در مقابله با بحرانهای بعدی به چهار راهحل کاهش هزینهها،افزایش بهرهوری،گسترش بازار،و تغییرات نهادی در سازمان تولید روی آورده است.در این مقاله دو راهحل آخر،یعنی گسترش بازار و تغییرات نهادی در سازمان تولید،مورد بررسی خواهند گرفت.حذف استبداد جغرافیا از عرصه
خلاصه ماشینی:
جهانی شدن و تغییر ساختاری در الگوی تولید فردین یزدانی1 چکیده وجه اشتراک اکثر تعاریفی که از جهانی شدن به عمل آمده،حذف استبداد جغرافیا از عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است.
در منابع نوشتاری اقتصادی،تعاریف زیادی با رویکردهای مختلف از این اصطلاح به دست داده شده است؛اما آنچه وجه اشتراک بیشتر این تعاریف به شمار میآید،حذف استبداد جغرافیا از عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است.
اتفاقی که در دهه هفتاد میلادی افتاد،این بود که در این دهه بهرهوری مبتنی بر نظام تولید فوردیسم به حدی افزایش پیدا کرد که بازار با انباشت تولید و کمبود تقاضا مواجه گردید.
در مقابل با این بحران،چندین راه فراروی کارگزاران اقتصادی قرار داشت: -کاهش هزینهها -افزایش بهرهوری -گسترش بازار -تغییرات نهادی در سازمان تولید در میان این راهها دو راه حائز اهمیت اساسی بود که به ترتیب مورد بررسی قرار خواهند گرفت: 1.
جدول 2-ساختار تجارت جهانی در سال 1992 (به تصویر صفحه مراجعه شود) بررسی جداول فوق نشاندهنده دو نکته است: 1.
جدول 3-ساختار سرمایهگذاری خارجی در سال 1992 (به تصویر صفحه مراجعه شود) البته باید گفت که الگوی فوق همچنان در حال تحول است؛ولی در هرصورت اقتصاد جهانی بر محور سه منطقه عمده سازماندهی شده است.
اصولا شرکتهای کوچک و متوسط،اشکالی از سازماندهی را ارائه میدهند که با نظام تولید انعطافپذیر اقتصاد جهانی سازگارند.
به اینترتیب،شرکتهای بزرگ سازماندهی خود را با تقسیم خطوط تولید به شرکتهای کوچک مجزا و عقد قراردادهای همکار با این شرکتها،تغییر دادهاند.
پیامد این تغییر،ورود منطق بازار به درون نظام مدیریتی بنگاهها و همچنین تغییر راهبردهای سرمایهگذاری خارجی به سمت سازماندهی مجموعهای از روابط بین (1).