خلاصه ماشینی:
"افزون بر این، بدون تولید علم بومی، دانشگاهیان قادر به حل مشکلات بنیادی اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی و فرهنگی جامعه نخواهند بود، در این صورت آیا میتوان از مردم انتظار داشت که از فرهنگ علمی، استقبال به عمل آورند؟در امور علمی و آموزشی و پژوهشی کشور سرمایهگذاری نمایند؟مشوق فرزندان خویش جهت کسب علم، دانش و فن باشند؟آیا منزلت اجتماعی عالمان، محققان و دانشمندان در جامعه محفوظ میماند؟به عنوان مثال، منزلت اجتماعی پزشکان و مهندسان در جامعه ما نسبت به عالمان علوم انسانی بالاتر است.
دانشگاهی که منطبق بر ساخت اجتماعی-فرهنگی جامعه باشد، اولا، توانایی پاسخگویی به نیازهای اجتماعی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی جامعه را خواهد داشت، ثانیا مردم به آن اعتماد مینمایند، چرا که نیازهای آنان را برآورده میسازد، و ثالثا:در فرایند توسعه کشور سهیم خواهد بود، به دلیل اینکه با جستجو و شناسایی نیازهای ملی جامعه، ساختار علم و تکنولوژی بومی شکل میگیرد و تشکل چنین ساختار علمی در مراحل بعدی، امر توسعه را سرعت میبخشد.
رحمان، دانش و دگرگونی فرهنگی، ترجمه مرتضی ثابتفر، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، سال اول، شماره دوم(پاییز و زمستان 70)، ص 89 (20)-همان، ص 93 (21)-جاسپیر سارجیت سینگ، آموزش عالی و توسعه، ترجمه عبدالمحمد کاظمی، دفتر دانش، سال اول، شماره 2 و 3(پاییز و زمستان 71)ص ص 25-24 (22)-به قول استاد عبدالرحیم ذاکر حسین(استاد محترم دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)وقتی که میخواهیم، تاریخ را به دانشجویان آموزش دهیم، عمدتا تأکید بر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر داریم، در این زمینه بویژه تأکید خاصی بر دوران قاجاریه داریم که مصادف است با دوران افول و انحطاط نسبی ایران، متأسفانه اشارههایی گذرا به عصر زرین فرهنگ اسلامی-ایرانی مینماییم."