چکیده:
در مقاله حاضر، هدف آن بوده است که با اتکا بر دیدگاهی تطبیقی، پاسخی برای این
پرسش فراهم شود که ارزشیابی آموزشی، طی دو قرن گذشته، چه وضعی داشته و چگونه تکوین
یافته است. گرچه ترسیم چگونگی تکوین ارزشیابی آموزشی در ایران بر پایه تحلیل منابع
موجود به عمل آمده است؛اما نظریه مدوس، استافل بیم و اسکریون(1988)در شناخت وضع
ارزشیابی آموزشی در غرب، مبنای کار قرار گرفته است.تحلیل تاریخی مدوس، استافل بیم و
اسکریون(1988)از تحول ارزشیابی آموزشی در غرب، آنان را به این جمعبندی رسانده است
که ارزشیابی آموزشی، شش دوره را تجربه کرده است و آنان این دورهها را با عناوین
دورههای دگرگونی(1900-1800)، کارایی و آزمون(1930- 1900)، تایلری(1945-1930)،
معصومیت(1957-1946)، بسط(1972-1958)و حرفهای شدن (1983-1973)طبقهبندی کردهاند.در ایران نیز ارزشیابی آموزشی در تعامل با سایر جوامع بشری، طی همین دورهها،
تحول یافته؛ اما با آنچه در غرب گذشته، همسانی ندارد.تحلیل مدرک موجود نشان میدهد
که ارزشیابی آموزشی در ایران از ابتدای قرن نوزدهم میلادی(1179)تا کنون، هفت دوره
را گذرانده است و میتوان آنها را با عناوین دورههای بینیازی(1279-1179)،
آگاهی(1309-1280)، تلاش رسمی(1324-1310)، دشواری (1336-1325)، علاقمندی(1351-1337)،
اقدام(1370-1352)و امیدواری(1371 تا کنون)معرفی کرد.شایان ذکر است که این
مرحلهبندی به صورت تطبیقی صورت گرفته است و شک نیست که در یک نگاه تحلیلی، گسترده
و نام دورهها متفاوت خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"تهیه و انتشار کتابهایهوش و خرد(سیاسی، 1341)؛اصول علمی تهیه، اجرا و استاندارد کردن تست(اردبیلی، 1345)؛آزمونهای روانی(هاشمی و بطحایی، 1345)؛روانشناسی شخصیت(سیاسی، 1349)؛وروانشناسی بالینی(شاملو، 1350)، در امتداد توجه مربیان به آزمون در آموزش و پرورش و انتشار مقالهها و کتابهایی از قبیلراهنمای تهیه پرسشنامه(نصفت، 1348)؛ اندازهگیری و سنجش در روانشناسی و تعلیم و تربیت(مهندسی، 1349)؛ارزشیابی و هدفهای آن(فروغی، 1351)؛نقش نمره و معدل در ارزیابی انسانها(سلیمی، 1351)؛سؤالهای تستی(حاجتی و شاهورانی، 1351)؛ ارزشیابی و اندازهگیری در آموزش و پرورش با استفاده از شیوههای آماری(حقیقی، 1349)؛اصول ارزشیابی (مهندسی، 1351)ویک مدل ارزشیابی از برنامههای درسی در تایلند(تایلر، 1351)، و برگزاری نشستهایی از قبیل کنفرانس ارزیابی انقلاب آموزشی(شیراز، 1348)که یکی از کمیسیونهای آن به ارزیابی مسایل برنامهریزی آموزشیاختصاص یافته بود، سبب شد تا آگاهی عمومی از ارزشیابی وسعت و عمق بیشتری پیدا کند و آشنایی علاقمندان با روشهای مختلف ارزشیابی بیشتر شود.
8. تلاش برای فراهم کردن دانش سازمانیافته و تخصصی در حوزه ارزشیابیانتشار گزارشهای ارزشیابی در سطح عمومی و تهیه و انتشار کتابهایی از قبیلارزشیابی آموزشی؛مبانی سنجش توانایی و بررسی برنامه(ولف، 1371)؛اندازهگیری و آزمودن در تعلیم و تربیت(وایرزما، 1372)؛روشهای ارزشیابی آموزشی(کیامنش، 1373)؛زمینه ارزشیابی برنامههای آموزشی(هومن، 1375)؛روشهای اندازهگیری و ارزشیابی آموزشی(سیف، 1375)وارزشیابی طرحها و برنامههای آموزشی برای توسعه(بولا، 1375)توانسته است سطح دانش ارزشیابی را در بین علاقمندان اعتلا بخشد.
از نیمه دوم دهه چهل هجری شمسی و با انتشار کتاباصول ارزشیابی در آموزش و پرورش(نصفت، 1348)؛نه تنها تاکنون چندین کتاب ترجمه و تألیف شده و مقالههایی به جامعه ارایه گردیده و تحقیقاتی به عمل آمده و به افرادی در این رشته تحصیل کردهاند؛بلکه تلاش شده است تا الگوهایی برای ارزشیابی آموزشی در ایران طراحی گردد که متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران باشد."