چکیده:
پرسش اصلی این مقاله درباره چگونگی تغییر سیاست امریکا، پیرامون عدم مداخله در امور ایران و احترام به حاکمیت آن تا آمادگی برای دخالت مستقیم در براندازی نخست وزیر وقت است که بسیار مختصر مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در میان سایر اسنادی که به تازگی توسط سازمان سیا(CIA)از طبقه بندی خارج و منتشر گردیده با عنوان تاریخ نوشته شدهء 1954 این نکته را مشخص میکند که نگرانیهای آمریکا بر این پایه استوار بود نه بر پایه نفت؛طبق نظریه:ایران در خطر حتی سقوط در آنسوی«پردهء آهنین»بود و اگر این اتفاق میافتاد به معنای یک پیروزی برای شوروی در جنگ سرد به حساب میآمد و یک عقب نشینی بزرگ برای غرب در خاور میانه محسوب میگردید(نگاه کنید به ص III ).
9ترو من و مشاورانش اعقتاد داشتند که اگر آنها اجازه دهند کمونیستها[در یونان]قدرت را در دست گیرند،نهایتا این ماجرا در بخشهای دیگر مدیترانه نیز تکرار خواهد شد و مشابه همین تهدید سایر مناطق(شامل ایران)را نیز در خطر قرار داده بود.
اگرچه بعدها اتهامهای مطرح شده توسط وی اعتبار خود را از دست داد،ولی این اتهامهای مبنی بر اینکه دولت ترو من(و بعدها دولت آبزنهاور)سیاستهای ملایمی را در قبال شوروی و کمونیسم بین المل اتخاذ کرده بودند،به سیاست خارجی دوگانهای منتهی شد تا در آن،هر دو رئیس جمهور،تحت این فشارها به ناگزیر سیاستهای سختتری را نسبت به اتحاد جماهیر شوروی در پیش گیرند.
18نظریهء دیگری که به دیدگاه مذکور کاملا نزدیک بود این بود که بسیاری از مقامات آمریکا معتقد بودند که استعمار به شیوهء انگلیسی دیگر کهنه شده[چرا که این شیوه]ذاتا ناعادلانه است و نهایتا موجب از دست رفتن مستعمرهها میگردد و تنها نتیجهء آن این است که مردم منطقه باهم متحد شوند و این شیوه موجب خواهد گردید تا آنها بیشتر به طرف اتحاد جماهیر شوروی مایل شوند."