خلاصه ماشینی:
"-چرا خانم؟ چونکه همسرم یکی از شاعران بسیار معروف امروز ایران هستند،نمیخواهم به خاطر ایشان شعرم چاپ شود.
شعرهای من کوتاه است.
و به طنزی دلانگیز گفتم:بهویژه اینکه هم شما یک خانم شاعر هستید،هم همسر یک شاعر بزرگ هستید و هم این که مجله بدش نمیآید نوعی رقابت شاعرانه بین دو شاعری که زیر یک سقف و باهم زندگی میکنند ایجاد کند تا صفحهی شعرش پربارتر شود.
چونکه ما در حال حاضر هیچ شاعر معروفی را به جز همسرش در شیراز نداریم،که در ایران هم پرآوازه باشد.
«فرناز جعفرزادگان»طرحهایاش را با خطی نهچندان خوش، اما خوانا و زنانه و با خودکار آبی و در دو صفحه A4 برای مجله فرستاده است.
تمام یازده طرح را چاپ کردیم تا همسرش بداند که«فرناز جعفرزادگان»هم حرفی برای گفتن دارد.
این گوی و این میدان برای همسر خانم شاعر...
نه به هیچ چیز، حتا به تقدیری که برای پلک نمیزند!"