چکیده:
هرچند هگل به عنوان فیلسوف و متفکر ایدئالیسم آلمانی بهواسطهی کتاب«پدیدارشناسی روح»و«علم منطق»مشهور شده و متن مستقلی در مورد زیباییشناسی به طبع نیاورده است،اما به این معنا نیست که او در چارچوب نظام فکریاش به هنر و زیبایی بیتوجه بوده است.نظریهی زیباییشناسی هگل که از نظام فلسفیاش ناشی میشود،میتواند دورنمایی از آن را معرفی کند مسئلهی اصلی هگل رابطهی نامتناهی و متناهی است. روش هگل برای حل این مسئله دیالکتیک است.این روش خصوصیاتی دارد ازجمله اینکه دینامیک و پویا است.دیگر اینکه روش دیالکتیک روش زندگی و حیات است.به نظر هگل در کل عالم حیات این روش برقرار است. از دید وی این پویایی در یک از شاخههای هنر رمانتیک یعنی موسیقی دیده میشود.بر این اساس این نوشتار بر آن است تا به رابطهی موسیقی با منطق و روش دیالکتیکی هگل بپردازد.
خلاصه ماشینی:
فاطمه بنویدی* رابطهی موسیقی و ایدهی منطق از دیدگاه هگل چکیده هرچند هگل به عنوان فیلسوف و متفکر ایدئالیسم آلمانی بهواسطهی کتاب«پدیدارشناسی روح»و«علم منطق»مشهور شده و متن مستقلی در مورد زیباییشناسی به طبع نیاورده است،اما به این معنا نیست که او در چارچوب نظام فکریاش به هنر و زیبایی بیتوجه بوده است.
از نظر هگل،وجه بارز رمانتیک ایجاد هنر بزرگ موسیقی است زیرا بهتر از نقاشی میتواند زندگی درونی و معنوی را که نقطهی توجه رمانتیکها بود،بیان کند،و به همین خاطر مانند زندگی ذهنی،در زمان حرکت میکند.
در بخشی از زیباییشناسی که به «موسیقی مستقل15»یعنی موسیقی بیکلام مربوط میشود،هگل میگوید: «دروننگری ذهنی اصل موسیقی را تشکل میدهد اما درونیترین بخش"خویشتن"مشخص و عنی همانا ذهنیت به معنای دقیق کلمه است، که با هیچ مضمون و محتوای ثابتی تعیین نمیشود و به همین دلیل ناچار نیست که به این سو و آن سو حرکت کند،بلکه در آزادی بیحد و مرز صرفا بر خودش متکی است»16.
آنچه ظاهرا از همه ملموستر است،یعنی بیواسطگی حسی آنچه هنگام خواندن این جمله دربرابر شما قرار دارد،درواقع انتزاعی است،به عقیدهی هگل،اندیشهای که در منطق به آن پرداخته میشود چیزی است که ما را قادر میسازد تا به حقیقت جهان حسی دست یابیم: «تعالی اندیشه به ورای امور حسی،فراتر رفتن اندیشه از متناهی به نامتناهی،جهشی که با جدایی رابطه از زنجیرههای امور حسی به درون قلمرو فوقحسی صورت میپذیرد،همگی خود اندیشیدن به شمار میروند،و این فراتر رفتن فقط اندیشیدن است.