خلاصه ماشینی:
"اما در قرن بیستم جرم استول نیتز Jerome stolnitz در مقاله معروف خود «رویکرد زیباشناسانه در ظهور زیباشناسی مدرن»که در تاریخ 8791 در «نشریه زیباشناسی و نقد هنر»چاپ شد،ارتباط این رویکرد را با تجربه هنری و آموزه رهایی از غرض در اندیشه کانت بررسی نموده است.
اصطلاح تاریخی مرتبط با این تغییر کیفیات زیباشناسانه بود که از دوران دمکریتوس آغاز شد و گالیله و دکارت و رابرت بویل Rabert Boyl به گونههای مختلف آن را مورد بحث قرار دادند اما جان لاک در جستاری در باب فهم بشر مناسبت میان کیفیات اولیه و کیفیات ثانویه را بصورتی جالب طرح کرد و یادآور شد که امتداد و جامد بودن در زمره کیفیات اولیه اجسام و رنگ و مزه و طعم در زمره کیفیات ثانویه محسوب میشود.
در اواخر قرن نوزدهم هنرمندان رآلیست پیجویی حقیقت را رسالت اصلی هنر قلمداد کردند در قرن بیستم نیز رآلیسم سوسیالیستی هدف هنر را کشف و شکوفان نمودن حقیقت میشمرد آیا ارتباطی میان هستیشناسی آثار هنری antology of artworks و کیفیات مفاهیم زیباشناسانه وجود دارد؟ اولا هستیشناسی عبارتست از بررسی و مطالعه نظری در مورد هستی و طبیعت اشیاء و پدیدهها.
لذا میتوان گفت هستیشناسی هنر در حقیقت به دنبال کشف کیفیات هنری و مفاهیم خاص تجربه هنری نلسون گودمن آمده و دو مقیاس را در شناسائی آثار هنری اصیل و غیراصیل مطرح کرده یکی aotography که در مورد آثار تجسمی مثل تابلو نقاشی داوینچی و یا رامبراند و غیره از طریق تعیین تاریخ تولید اثر قابل اثبات است و ارتباط اثر با خود هنرمند اثباتپذیر است."