خلاصه ماشینی:
"(گزارش مجلهی حافظ شمارهی 69،را بعد؛دیدم!) آخرینباری که دکتر محمد رضا جلالی نائینی را دیدم باید بیش از یک سال پیش باشد،تکیده اما آرام با گوشی که میگفت همراهیش نمیکند،ولی از حافظهیی که بسیار بالاتر از زمانی که برای اولینبار در طبقه سوم کاخ دادگستری«محل کانون وکلاء»در قامت ریاست کانون وکلاء دیده بودمش،آن زمان خیلی پرابهت به نظر میرسید.
وقتی یکی از وکلاء نوشتههای من راجع به«سر سرباز هخامنشی»را در نوشتهاش به سخره گرفته بود،به من زنگ زد و گفت:مبادا پاسخی دهی که از ارزش کارت که بالاتر از دفاع از صدها پروندهی به گفته خودت«باب دلت»بالاتر است را ضایع میکنی،میگفت:وقتی دیوان حافظ را به همراه دکتر نذیر احمد چاپ کردم و حاصل سالها دقت و کوشش مشترکمان بود،به کنایه میشنیدم که در کار فردی مشترک شدهام و مطالبی دیگر که ممکن است به هر علت بازگو کردن آن درست نباشد."