خلاصه ماشینی:
"4-داستان نو تنها به برون- گرایی محض توجه دارد چون کتابهای ما سرشار از«شیئی»است، و این بنظر شگفتانگیز میرسد،از واژه «برونگرایی»که از طرف بعضی از منتقدین بعنوان خصلتی برای این کتابها شناخته شده بود هیولایی پرداختند،و حال آنکه این واژه دارای معنی کاملا خاص است:«برونگرا»یعنی گراینده باشیاء.
دنیای آثار بالزاک را چه کسی وصف میکند؟این راوی همهدان و همه فن حریف و حاضر و ناظر بر هرچیز که در عین حال پشت و روی اشیاء را میبیند،و حرکات چهره و نوسانهای ضمیر آدمی را با هم مورد توجه قرار میدهد و بحال و گذشته و آینده هر ماجرایی در عین حال آگاه است کیست؟لابد خدا است؟ ادعای برونگرایی تنها درخور خدا است.
5-داستان نو برای همه انسانهای پاک طینت نوشته میشود داستانهای نو برای انسانهای پاک نوشته میشود چرا که در این آثار پای تجارب شخصی بقیه در صفحه 35 داستان نو،انسان طراز نوبقیه در میان است،نه طرحهای ساده مسکن و اطمینان بخش-و در عین حال مایوسکننده- که هدفش جبران خسران و ایجاد نظامات قراردادی برای حیات و عواطف و سوداهای آدمی است-چه نیازی هست که زمان ساعت دیواری را در قصه که فقط نگران زمان بشری است وارد کنیم؟بهتر نیست که بذهن خودمان که اصلا در بند زمان نیست بیندیشیم؟چرا در کشف نام فردی در داستانی که از افشای آن خودداری شده پا فشاری کنیم؟ما هرروز بافرادی برمیخوریم که نامشان را نمیدانیم و در سراسر مدت یک شب- نشینی میتوانیم با ناشناسی صحبت کنیم بیآنکه بمعرفی بانوی میزبان کوچکترین توجهی کرده باشیم."