چکیده:
در این تحقیق،نخست حقیقت اجتهاد را از منظر لغتنویسان و عالمان علم اصول فریقین بررسی کردیم و از میان تعاریف مطرح شده تعریفی برتر را برگزیدهایم و سپس تفاوت اجتهاد رایج را از اجتهاد به معنای رأی بیان کرده و گفتهایم که مراد از انتساب اجتهاد به پیامبر صلی الله علیه و آله دومی است نه اولی.
بدین منظور دیدگاه آن دسته از عالمان اهل سنت که معتقد به وجوب اجتهاد به معنای رأی دربارهء رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند مطرح و بررسی و نقد شده و با استفاده از دلایل عقلی و نقلی بیپایگی اندیشه یاد شده اثبات شده است.آنان معتقد به وجوب اجتهاد در حق پیامبر صلی الله علیه و آله هستند و اجتهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله را به منزله وحی باطنی دانستهاند.ما در بررسی
رویکرد مزبور ابتدا مبادی علوم انسانی را شرح داده و تفاوت ماهوی وحی را از اجتهاد از یک سو و فرق تشریعات پیامبر صلی الله علیه و آله را از اجتهاد از سوی دیگر بیان کرده و پیامدهای ناروای اعتقاد به اجتهاد دربارهء پیامبر صلی الله علیه و آله را متذکر شدهایم و ادلهء حامیان اجتهاد پیامبر صلی الله علیه و آله را به نقد کشیده و تناقضگویی آنان را روشن کردهایم.در نهایت با اقامهء دلایل متقن اثبات کردهایم که اجتهاد به معنای مزبور به هیچوجه دربارهء پیامبر خاتم صلی الله روا نیست،زیرا آن بزرگوار متصل به جهان غیب است و سخنان وی عدل قرآن و حجیت آن برگرفته از مبدأ وحی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"اهل سنت برای سنت پیامبر صلی الله علیه و آله دو مبدأ قائلاند یکی وحی و دیگری اجتهاد و
1. نظام الدین انصاری مینویسد:«منظور ما از اجتهاد پیامبر صلی الله علیه و آله قیاس است نه
2. قاضی بیضاوی معتقد است:چون رسول خدا صلی الله علیه و آله اجتهاد میکرد و فرعی را
یکی دیگر از آیات که برای اثبات اجتهاد پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال کردهاند آیهء فوق
همین باور باعث شده که ابو حنیفه برخی دستورهای پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر سؤال برده و آن را ناشی از خطا در اجتهاد وی پنداشته و گفته است:
اگر اجتهاد به معنای قیاس را دربارهء پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مجاز بدانیم و بپذیریم که آن
1. دلیل اول بر عدم اجتهاد رسول خدا صلی الله علیه و آله این است که اگر در حوادث و وقایع
از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله واقع نشده است(غزالی،المستصفی من علم الاصول:653/2).
ولی گروهی از عالمان اهل سنت اجتهاد را در مورد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مجاز دانسته و معتقدند که بخشی از دستورهای آن بزرگوار مطابق اجتهاد و تفکر شخصی وی صادر
اینکه عدهای از عالمان اهل سنت که اجتهاد را دربارهء رسول خدا صلی الله علیه و آله مجاز
است،در این صورت نیز تصور اجتهاد در مورد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نارواست،زیرا
اینگونه بینش و استدلال بیانگر آن است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مواردی حکم حادثه را از روی اجتهاد صادر کرده و"