چکیده:
لیندا بدم اشکالاتی را به امکان معاد وارد کرده است. او می گوید اشتراک اتم ها در بدن های مختلف و عدم ثبات بدن در طول حیات یک انسان، حاکی از آن است که معاد با بدن دنیایی صورت نخواهد گرفت. او معتقد است حتی در نظر گرفتن وجود روحی مجرد نیز نمی تواند وسیله مناسبی برای حل مشکل تشخص انسان دنیوی و اخروی باشد. در این مقاله با توضیح معنای سوژه ای که در تعریف روح به کار می رود، اشکال بدم روشن می شود. همچنین با استفاده از روایات معصومین و نظر متکلمین اسلامی، مشکل این همانی بدن دنیوی و اخروی برطرف شده، اثبات می شود اعتقاد به معاد به هیچ وجه با عقل و علم ناسازگار نیست.
Linda Badham has offered some objections against the belief in the hereafter. In her view، as different bodies have been made of the same atoms and have not been of any stability during human life، one never can argue for resurrecting these
material bodies in the hereafter. He، furthermore، says that even believing in an immaterial soul may not help to justify the existential distinction of man in this and that world. In the paper، bedham view has been clarified and، using the sayings
of the pures، maasumin، and Muslim theologian، it has been clear that human body in the hereafter is the same as that in this world and، therefore، there can be no disagreement in the field.
خلاصه ماشینی:
"آیا همه اینها نیز مرمت میشوند؟یک بدن چقدر میتواند تغییر داشته باشد و در عین حال،همان شخص باشد؟ (bedhem:1996:495) در اینجا مسئله مهمی مطرح میشود و آن اینکه چه ملاکی وجود دارد که تضمینکننده اتحاد دو بدن باشد؟ همان طور که این بحث در فرض یگانهانگاری انسان،مهم و مورد سؤال است، در فرض دوگانهانگاری نیز-در صورت اعتقاد به رستاخیز همین بدن دنیایی-مهم خواهد بود.
در نتیجه،وقتی که هیچ چیز برای برقراری اتصال بین شخص مرده و رستاخیزشده وجود نداشته باشد،چگونه این رستاخیز معقول خواهد بود؟ در واقع،بدم نفس را موضوع تجربه آگاه فرض نموده است و دیدگاه خود را درباره اینکه چنین نفسی ملاک اینهمانی باشد،این طور مطرح کرده است: 1.
مثال شبیهسازی نشان میدهد که ممکن است علم به جایی برسد که افزون بر اینکه بدن دو نفس،دقیقا هممدل و با ژنتیک یکسان باشد،اخلاقیات،تمایلات و دانستههای دو نفس هم دقیقا یکی باشد؛اما چون فرض یک موضوع برای این دو نفس ممکن نیست،پیشرفت علم، در امکان وجود موضوع آگاه و تجربهکننده در شخص،هیچ خللی ایجاد نمیکند و از این جهت معاد دچار اشکالی نخواهد شد.
نتیجهگیری بدم سعی کرده است با استفاده از علوم جدید،از جمله بحث اشتراک اتمها در بدنهای مختلف و شبیهسازی،ثابت کند که آموزۀ ادیان مبنی بر رستاخیز بدنهای مردگان توجیهپذیر نیست؛اما با دقتهایی که در منشأ اشکالات او شد و با کمک روایات معصومین،آشکار گردید که نه در فرض دوگانهانگاری و نه در فرض تکانگاری انسان- که هردو فرض در نزد ادیان طرفدار دارند-اشکالی متوجه امکان معاد نخواهد شد و باور به معاد انسانها حتی رستاخیز بدن دنیایی آنها-در هردو فرض روح مجرد و غیر مجرد-قابل خدشه نمیباشد؛بلکه این عدم وقوع معاد است که از نظر عقلی مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت،که توضیح آن مجال دیگری میطلبد."