خلاصه ماشینی:
"»و این سخن،صد البته سخنی است که مردگان را زنده میکند(جلوتر خواهیم گفت چرا؟)اما در فلسفه اسلامی تا روزگار سهروردی یعنی تا قرن ششم هجری وارد نشد.
آنچه امام فرمود و متأسفانه در سه سده نخست یعنی حتی تا روزگار غیبت امام دوازدهم در اندیشه غالب مسلمانان جدید گرفته نشد،بعدها در فلسفه اسلامی شناخته شد و به مثابه یک اصل رکین عنوان«تشکیک در ذات»به خود گرفت و اگر اصل تشکیک در ذات،زندهکننده مردگان است،میتوان گفت فلسفه اسلامی که تا پیش از سهروردی،و به پافشاری شیخ الرئیس سر در انکار تشکیک در ماهیت داشت،فلسفه مردگان بود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) واقعیت این است که امر مجرد که در فلسفه اسلامی از آن با اصطلاح «مفارق»یاد میشد،پیش از سهروردی شناخته شده و بر سر آن بحثها شده بود.
اگر مردم میدانستند ممکن است کسی با آنها رابطه طولی داشته باشد،یعنی با ایشان رابطه«آب»داشته باشد،آبی که از آسمان میریزد و مردگان را زنده میسازد،از روی حسد علیه این دوازده آب علیهم السلام نمیشوریدند و انکارشان نمیکردند.
حادثه غدیر اعلان اصل تشکیک در ذات بود و داشت برای عموم خبر از رابطه طولی میداد که بین انسانها میتواند برقرار باشد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اما نکته اسفانگیز این است که تأکید ما بر اینکه اصل تشکیک در ذات با سهروردی به جهان فکر فلسفی اسلامی معرفی شد به این معنا نیست که پس از وی متفکران قدر این اصل را دانستند و در تفکر خویش رابطه طولی مبتنی بر تشکیک ذاتی را آنطور که شایدوباید اخذ کردند."