چکیده:
امروزه، رشد لجامگسیخته مصرفگرایی از معضلات بسیاری از کشورها است. جامعه و کشور مصرفزده کمتر به خودکفایی خواهدرسید. این گرایش در تمامی اقشار جامعه نفوذ کرده است و زنان نیز با آن رابطهای دوسویه دارند؛ از سویی جمعیت انبوهی از مصرفکنندگان، زناناند و از دیگر سو، زنان بر الگوی مصرف دیگران به ویژه افراد خانواده تاثیرگذارند. پس اصلاح الگوهای مصرف در هرآنچه نگهداری و حفظ آن اثر مثبت در اقتصاد فرد و جامعه دارد، ضروری به نظر میرسد. در این ارتباط، زنان میتوانند فرهنگ صرفهجویی را درون خانواده نهادینه کنند که این خود به فرهنگسازی در کل جامعه منجر خواهد شد.بخش مهمی از آموزههای دینی که در رابطه با مسائل اقتصادی است ناظر به بیان الگوهای مصرفی مطلوب از نظر شرع مقدس میباشد. در این نوشتار، در ابتدا معیار کلی اسلام در این زمینه معرفی شده است سپس با طرح مباحث اجتماعی مرتبط با بحث «مصرفگرایی»، تاثیر تبلیغات بر مصرفگرایی زنان مورد بررسی قرارگرفتهاست.آسیبهای مصرفگرایی در جامعه زنان نیز از نکات مورد توجه نگارنده بوده که در قالب دو آسیب تجملگرایی و مدگرایی آمده است. از آنجا که شناخت مصادیق زهد، قناعت، سادهزیستی و دوری از تجملگرایی در زندگی حضرت زهرا( میتواند انگیزه کافی خصوصا در زنان مسلمان ایجاد کند. ذیل هر بخش نمونههایی از سادهزیستی و پرهیز از مصرفزدگی در زندگانی آن بزرگوار پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"شهید مطهری( در تشریح این مطلب مینویسد: تکامل ماشینیسم و رشد روزافزون تولید به میزان بیش از حد نیاز واقعی انسانها و ضرورت تحمیل بر مصرفکننده با هزاران افسون و نیرنگ و فوریت استخدام همه وسایل سمعی و بصری و فکری و احساسی و ذوقی و هنری و شهوانی برای تبدیل انسانها به صورت عامل بیاراده مصرف، بار دیگر ایجاب کرد که سرمایهداری از وجود زن، بهرهکشی کند، اما نه از نیروی بدنی و قدرت کار زن به صورت یک کارگر ساده و شریک با مرد در تولید؛ بلکه از نیروی جاذبه و زیبایی او و از گرو گذاشتن شرافت و حیثیتش و از قدرت افسونگری او در تسخیر اندیشهها و ارادهها و مسخ آنها و در تحمیل مصرف بر مصرفکننده و بدیهی است که همه اینها به حساب آزادی او و تساویاش با مرد گذاشته میشود.
290 تشویق به مصرف روزافزون در خانه و خانواده، زاییده تبلیغات دروغین رسانهها و دیگر عوامل فرهنگی- اجتماعی است که با بر هم زدن تعادل روانی خانواده، موجب ازهمگسیختگی این نهاد مقدس شده و به منافع ملی نیز آسیب وارد میکند.
مدپرستی، تحمیل یا تلقین سلیقه است که نظام سرمایهداری میکوشد با آن، تمام جامعه، به ویژه زنان را زیر سلطه فرهنگی خود درآورد؛ سرمایهداری، حوزه «مد» را که در فرهنگهای ماقبل سرمایهداری، مختص اعیان و طبقات ممتاز جامعه و ابزار «تمایز» طبقاتی آنها بود، به کل جمعیت مؤنث بسط داد و از این طریق توانست بازاری دائمی و مطمئن برای یک شاخه از صنعت که بوستلو آن را «صنعت سلیقه» مینامد، به وجودآورد."