خلاصه ماشینی:
"اثر میتواند مکتب خود را انکار کند (به تصویر صفحه مراجعه شود) *آیدین آغداشلو هانی بال الخاص نقاش صاحب سبکی است.
اما او یک قصه را فقط در یک واحد تفکیکناپذیر خلاصه نمیکند-هنرمند قدیمی ایرانی را میگویم-بلکه آن را به گروههای متعددی تقسیم میکند که شاید فقط در یکجا،قصهای اصل را تصویر کند و باقی دیگر قصههای خود اوست و افزودههایش به حکایت اصلی.
در رابطهی تصویر آثار الخاص با این«پرده»ها قطعهقطعه شدن مجلس اصلی به چند مجلس کوچک،پیوند اصلی نیست، چون عین همین روش در آثار استادان رنسانس،از بوتیچلی و سینیورلی گرفته تا میکل آنژ دیده میشود که چهطور سبک کار را به تکههای مختلف یک قصه تقسیم میکند یا حتا بیآنکه تکههای قصهی معینی را تعریف کنند،«حادثه»را تکهتکه در«مضامین» مختلف مجسم میکنند(مثل توفان نوح میکل آنژ بر سقف سیستین).
تازه این روش تا به زمان ال گرکو و بعدها هم کشیده میشود که چهطور حادثه را در قسمتهای مجزا و کنار هم نقل میکنند(و یکی دیگر از ریشههای الخاص،همین ال گرکو-ی یونانی الاصل اسپانیایی مکان است:گروههای قائم ایستاده و چسبیده به هم،آدمها با آن اندامهای کشیده و دستهای بسیار بلند و فروافتاده،با صورتهایی اندوهگین و رفتار موقرشان که همیشه تصویرگر قدوسیات و فاجعه و شهادتاند تا لحظههای شادمانهی زندگی).
که این سنت در شمایلها و پردههای مذهبی ایرانی هم تکرار شده است،به صورت شخصیتهای اصلی که بزرگتر از دیگران ساخته میشوند-و همین نکته یکی از وجوه جدایی پردههای مذهبی ایرانی و سنت مینیاتورهای صفوی و تیموری است که هیچگاه قهرمان اصلی درشتتر نقاشی نمیشدند-و این شخصیت یا شخصیتهای اصلی و مرکزی،در کارهای الخاص جای خود را-و نه درشتی اندامشان را- قسمتهای گوناگون سطح کار متفرق میکنند و مرکزیتشان را از دست میدهند."