خلاصه ماشینی:
"خراش روی بینیاش نشان میدهد مورگان جانسون در خیلی از زدوخوردها شرکت داشته و این واقعیت که هنوز زنده است و در این شهر غربی کوچک و دور افتاده این طرف و آن طرف میرود،نشاندهندهی اینکه او میتواند از خودش مراقبت کند.
اما وقتی که ویزر گامبل،مورگان جانسون را میبیند،کتش را میگیرد و او را به طرف خودش میکشد و میگوید:"پس تو مرد خطرناکی هستی،آره؟" هرکس این صحنه را میبیند به شدت برای ویزر پیر متأسف میشود؛چونکه همه تصور میکنند مورگان جانسون او را میجود و به کناری تف میکند.
پدربزرگام میگوید او همیشه در مورد خطرناک بودن مورگان تردید داشته است،اما اگر کسی از پدربزرگام بپرسد که چرا مانند ویزر گامبل به اثبات این موضوع نپرداخته است اینطور جواب میدهد:"خب،این احتمال هم وجود داشت،او همانطور که مردم میگفتند،همیشه این احتمال وجود داشت،و من هرگز در کارهایی که احتمال دارد حقیقت داشته باشد دخالت نمیکنم."