خلاصه ماشینی:
"و به رغم این که دو جریان متقاطع امانیسم که صیغهء موروث است و رآلیسم که مدرنیسم را رقم زده یعنی دو جریانی که یکی از متن در حالت عاطفی بودن سخن میگوید و جریانی که از عاطفی بودن گریزان است و به تعبیر عینی مایل ولی با این همه عنصر مشترک بین این دو،تحقق انگیزش است با صرف نظر از این که بهطور مستقیم رخ نماید یا به شکل موازی،بدان معنی که:عاطفه یا هیجان خصلت متمایز کنندهء نص ادبی خواهد ماند و اگر نه چنان چه قضیه مستلزم پاسخ عقلانی باشد،هیچ ضرورتی برای زبان زیباشناختی وجود ندارد چون زبان علمی نظاممند؛عهده دار پاسخ اخیر است...
اهمیت پرداخت متن،در این نمود پیدا میکند که ما در گذر فرایند تلقی از«سایهها»به پدیدهها پاسخ میگوییم-چنانکه در آغاز این نگاشته آمد-خوشبختانه یکی از رویکردهای روانی دههء سی قرن[حاضر]به حقیقتی که اشاره شده،راه یافت؛حقیقتی که سبب اهتمام متون دینی به این جنبه را بیان میکند خاصه متون ارجمند قرآنی چه،خوب میدانیم که این متن در مجموعهای[به نام]سورهها انتظام یافته و گسترش به شکل جملههای منفصل نیست به گونهای که میتوان حقائق مقصود را از خلال جملههایی که جدا از هم مینماید به هم وصل کرد چنانکه مثلا در احادیث است برخلاف خطبهها و وصایا و متون دینی دیگر که در آنها جنبهء ساختار دلالی و زیباشناختی مراعات گردیده است."