چکیده:
هموار کند؛چراکه راه رسیدن به وزارت از کتابت و دبیری میگذشت. ضرورت اداره و ثبت و ضبط اموال،خلیفهی دوم را واداشت تا به پیشنهاد یکی از مرزبانان ایرانی،«دیوان»را پدید آورد.با شکلگیری چنین نهاد اداری،گروهی با تکیه بر سواد خواندن و نوشتن و دانستن حساب، در نظامهای حکومتی آن روزگار پدید آمدند که کاتب،منشی و دبیر خوانده میشدند.سادهترین شکل راهیابی آنان به دستگاههای حکومتی، برای نگارشنامهها یا استنساخ کتابها در شبکههای نسخهنویسی بود یا اینکه در شکلهای دیگر،با تسلط بر زبان فارسی و عربی،توانایی ترجمه و نگارشنامهها را به هر دو صورت کسب میکردند.اگر ذوقی داشتند،شعری هم میسروند و اگر در کسب فضایل کوتاهی نمیکردند، چه بسا توانایی تألیف کتابی را هم مییافتند و ممکن بود با گذشت زمان، صلاحیت آنکه طرف مشورت پادشاه قرار بگیرند،برایشان پدید میآمد. این گروه به علت آگاهی از رابطههای آشکار و پنهانی که در میان ارکان حکومتی وجود داشت،نفوذ فراوانی در حکومتها مییافتند.تمام اینها مراحلی بود تا کاتب یا دبیری راه خود را برای رسیدن به مقام وزارت
خلاصه ماشینی:
"»(همان،53) اهمیت دبیران در شعر فارسی نیز خود را نشان داده است: پادشاه را دبیر چیست؟زبان که سخنهاش را کند تحریر نیست بر عقل میر هیچ دلیل راهبرتر ز نامههای دبیر مهتر خویش را حقیر کند سوی دانا دبیر با تقصیر (ناصر خسرو،8631:891) هرچند ناصر خسرو در اشعار زیر،با مفاخره سخن میگوید؛اما بههرحال، نشاندهندهی ارزش و اهمیت دبیران و کاتبان در دستگاههای حکومتی آن روزگار است: همان ناصرم منکه خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر به نامم نخواندی کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر ادب را به من بود،بازو قوی به من بود چشم کتابت قریر به تحریر الفاض من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر دبیری یکی خرد فرزند بود نشد جز به الفاظ من سیر شیر دبیران امیرند پیش سخن سخن پیش طبعم به طبعست اسیر (همان،004) دورهی اسلامی به لحاظ اداری و دیوانی،در امتداد روزگار ساسانیان قرار دارد و این بدان علت است که با ایجاد حکومت عباسی،ایرانیان در دستگاه خلافت نفوذ میکنند و در تنظیم و تکوین دیوانها و سازمانهای اسلامی از پیشگامانند.
» (عنصر المعالی،8731:512) در کتابهایی که در تاریخ وزرا نگاشتهاند،در ذیل نام هر وزیر،از نیکویی خط و مهارت وی در ترسل یادشده است و اگر احتمالا کسی به مقام وزارت میرسید و در این فن،مهارتی نداشت،این نکته به صورتی نموده میشد؛همانگونه که ناصر الدین منشی کرمانی در کتاب نسایم الاسحار من لطائم الاخبار،در شرح حال حسنک ابوعلی بن محمد بن العباس(همان حسنک معروف و وزیر سلطان محمود)آورده است:«در فن استیفا و سیاقت و انشا و کتابت دستی نداشت و به تجربهی روزگار مهذب نشده بود و در آن شغل بزرگ خبط عشوایی میکرد."