چکیده:
درستی و نادرستی اعمال به نظر قاضی عبدالجبار ناشی از ذات اعمال است، یا به تعبیر خودش ناشی از وجوه و عللی است که اعمال بر آن واقع می شود. مثلا ظلم به دلیل ظلم بودن، نادرست است و عدالت به دلیل عدالت بودن، درست. عبدالجبار وجوه و علل درست ساز و نادرست ساز عمل را به دو بخش تقسیم می کند: وجوهی که اصول محسنات و مقبحات هستند و علم به آنها ضرورتا موجب علم به درستی و نادرستی اعمال است (مانند عدل و ظلم) و وجوهی که با علم به آنها تنها علم به درستی و نادرستی در نگاه نخست عمل حاصل می شود که ممکن است در شرایط عمل، به خلاف آنها حکم شود؛ مانند ضرر که در نگاه نخست، وجه نادرست ساز عمل است، ولی اگر از روی استحقاق و جزا باشد، وجه درست ساز عمل است. عبدالجبار وظیفه گرایی قاعده نگر و شهودگرایی مبناگراست.
خلاصه ماشینی:
عبد الجبار فعل انسان را به دو بخش تقسیم میکند: نخست فعلی که صفتی زائد بر وجودش ندارد(مانند فعل ساهی و نائم)و دیگر فعلی کهصفتی زائد بر وجودش دارد و از دو حال خارج نیست:یا حسن(خوب)است و یا قبیح(بد).
عبد الجبار در مورد علیت این وجوه برای حسن وقبح میگوید: بدان!همانا آنچه مقتضی قبح قبیح است-از قبیل کذب بودن قول و ظلم بودندرد-در اینکه واجب است مقتضی قبح قبیح باشد،جاری مجرای علل موجبه است.
تفاوت کانت با عبد الجبار و راس در این است که ویهمه وجوه حسن و قبح را مطلق و علت تامه میشمرد و هیچ نقشی برای شرایط و نتایجعمل قائل نیست و عنوان و وجه دروغ یا ظلم را در اتصاف فعل به قبح کافی میداند،ولیعبد الجبار و راس،هم نتایج و هم شرایط عمل را در حسن و قبح آن دخیل میداند.
بنابراین قاضی عبد الجبار دربخشی از نظر خود با کانت موافق است و برخی عناوین و وجوه را علت مطلقه حسن و قبحمیداند و در بخشی از آن با دیوید راس همسمت و سوست.
(03&92:2002,ssoR) عبد الجبار حسن و قبح افعال را نیز از کمال عقل میداند.
(محمد سید،1998:45) وی با رد نظریه سودگرایی-که درست را ایجاد نفع و نادرست را ایجاد ضرر معنامیکند-معتقد است:آنچه فعل را درست و خیر میسازد،تنها نفعدار بودن آن نیست،بلکهفعل باید ذاتا خوب و حسن نیز باشد.
گرچه عبد الجبار برخی از وجوهاعمال را علل مطلقۀ حسن و قبح میداند که علم به آنها ضرورتا موجب علم به حسن و قبحمیشود،اما به نظر نگارنده،حتی این اصول بدیهی حسن و قبح،ممکن است در مقام عملبرخلاف اقتضای اولیه خویش،حسن و قبح باشند.