چکیده:
پژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی مقایسه ای می باشد و هدف از آن بررسی رابطه سه ویژگی خودشیفتگی، عزت نفس و پرخاشگری و مقایسه این رابطه در ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی بود. نمونه پژوهش حاضر 531 دانش آموز دختر (راهنمایی= 171 نفر، دبیرستان=219 نفر و پیش دانشگاهی= 141 نفر)، با دامنه سنی 11 سال و پنج ماه الی 17 سال و شش ماه بودند. این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی آنها از مقیاس پرخاشگری اهواز (AAI)، مقیاس شخصیت خودشیفته(NPI) و مقیاس عزت نفس کوپراسمیت استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد بین خودشیفتگی سازگارانه و عزت نفس، خودشیفتگی ناسازگارانه و پرخاشگری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین خودشیفتگی، عزت نفس و پرخاشگری دختران در سه مرحله (ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی) تفاوت معناداری وجود دارد این پژوهش پیشنهاد می کند که در مقابله با پرخاشگری نوجوانان، به جای تاکید بر خودشیفتگی ناسازگارانه، جهت گیری مداخلات بر اساس رشد ارزیابی مثبت از خود انجام شود.
خلاصه ماشینی:
"جدول 2:آزمون همبستگی برای سنجش متغیرهای پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود)جدول 2 نشان میدهد ضریب همبستگی بین میزان خودشیفتگی سازگارانه و پرخاشگریدر افراد 0/14- r است.
جدول 3:نتایج رگرسیون گامبهگام عزتنفس و خودشیفتگی برای پیشبینی پرخاشگری (به تصویر صفحه مراجعه شود)جدول 3 رگرسیون با روش گامبهگام نشان میدهد که عامل عزتنفس به تنهایی23 درصد از تغییرات پرخاشگری دختران را پیشبینی میکند و در گام بعدی که عاملخودشیفتگی وارد میشود این مقدار به 29 درصد میرسد.
جدول 4:آزمون تحلیل واریانس برای سنجش تفاوت خودشیفتگی دختران در اوایل،میانه و انتهای نوجوانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول 4 میزان واریانس بین گروهی و میزان واریانس درون گروهی متغیرهایخودشیفتگی و پرخاشگری و عزتنفس دختران دانشآموزان را در سه مرحله اوایل و اواسط وآخر نوجوانی نشان میدهد.
این میزان نشان میدهد بین عزتنفس و پرخاشگری و خودشیفتگی در دختران دردورههای مختلف تحول تفاوت معناداری دیده میشود.
برای مثال،آیتمهای مربوط به نگرانی دربارۀ لیاقت(شایستگی)شخصی از اوایل نوجوانیبه اواخر نوجوانی افزایش مییابد،افزایش پرخاشگری(جدول 1)و تکانشگری در دورۀ اولنوجوانی حاکی از این است که نوجوانی که قبل از 12-11 سالگی به تبعیت تندرمیداد ومایل بود که شرایط پیشبینی شده توسط بزرگسالان را بپذیرد،به ناگاه تغییر رویه میدهد ودیگر برخلاف سابق به آنچه بزرگسال میگوید و سابقا مقبول او بود گردن نمینهد و اینها بهمنزله کوششی است در راه عبور از سازشی که موقتا در پایان دورۀ کودکی به وجود آمدهاست(اسلاتر،2002).
این نتایج با تحقیقات هینونن و همکاران(2005)همسو است آنها اظهار کردهاند که دورۀنوجوانی یک دورۀ مهم برای رشد عزتنفس به خصوص قضاوت ارزیابانه فرد دربارۀ خود یااحساسات کلی فرد از ارزشمندی خود است(هارتر،1993؛روزنبرگ،1979؛به نقل از هیوننو همکاران،2005)و رفتهرفته پایداری آن در طی نوجوانی افزایش مییابد(ترزنسکی وهمکاران،2003؛هارتر،1982)."