چکیده:
هدف اصلی این مقاله، تلاش برای ظرفیتسنجی دو رویکرد مکتبواره و دکترینال در مهدویتپژوهی است. گسترش تعجیلآمیز استفاده از اصطلاحات جدیدی چون گفتمان و دکترین در معارف مهدوی، بدون توجه به پیشینه و استلزامات معرفتی و نظری آنها، سبب شده است در شناساندن و عرضه معارف مهدوی، کژتابیهایی صورت پذیرد. معارف مهدوی از معارف شریف وا مقدس دینی ـ اسلامی است که اقتضا میکند از منظر روشی و معرفتی نیز در آنها تأمل و احتیاط لازم صورت پذیرد. به نظر میرسد اصطلاح دکترین، به رغم کاربرد خاصش در مطالعات دینپژوهی غربی، ظرفیتهای لازم را برای معرفی و ارائه معارف مهدوی ندارد؛ از اینرو، شایسته است از رویکردهای دیگری که مزایای بیشتری دارند، استفاده شود. در این زمینه، به نظر میرسد، رویکرد «مکتبواره» با وجود کلاسیک و قدیمی بودن، ظرفیتها و قابلیتهای بیشتری برای عرضه و شناساندن معارف مهدوی دارد.
خلاصه ماشینی:
"به رغم نگرش سنتی به مهدویت به مثابه یک نظام جامع زندگی در عصر آرمانی، با فعالشدن عرصه مهدویتپژوهی در چند دهه اخیر، نگرش اجمالی سنتی به این موضوع در حال بسط بوده و اعتقاد به آن، با رویکردهای مختلفی مطرح میشود.
البته تاکنون، همانند کاربرد ایدئولوژی، از اصطلاح پارادایم در مباحث مهدویت استفاده نکردهاند؛ اما با توجه به غلبه این اصطلاح در علوم انسانی، شایسته است ظرفیتهای آن در مباحث مهدوی نیز بررسی شود.
1 شاخصهای دکترین مهدویت از این منظر عبارت است از: 2 ـ تفسیر راهبردی از عرصههای اساسی حیات بشر؛ ـ نگرش جامع و کامل به مسائل جامعه؛ ـ ریشهیابی کاستیها و دشواریهای طولانیمدت زندگی بشری؛ ـ راهحلهای عملی و کاربردی برای ریشهکنی آنها؛ ـ سامانبخشی و برقراری تعامل صحیح میان ارکان مختلف جامعه؛ ـ ارائه الگویی متعالی و مطلوب از زندگی سیاسی و برقراری پیوند دوسویه میان دنیا و آخرت.
ب. نقد و بررسی رویکرد دکترینال برخلاف نگرشهای مطرح شده در بعد جامعیت نظری رویکرد دکترینال، به نظر میرسد استفاده از این رویکرد، فاقد ظرفیت لازم برای تبیین جامع معارف مهدوی باشد.
در این موارد به جای استفاده از تعابیر غربی چون پارتی، دموکراسی و پارلمان، معادلهای مناسب فارسی برای آنها به کار گرفته شده است؛ از اینرو ـ بهویژه در مباحث شریف و مقدسی چون مهدویت اسلامیـ توجه به این نکته، ضرورت بیشتری میطلبد.
بهویژه گاه چنین تعبیری را حوزویان و متولیان اصلی حفظ میراث اصیل اسلامی به کار میبرند؛ از اینرو، مناسب است برای استفاده از این رویکرد، طبق تلقیای که از آن صورت میپذیرد، برای آن، معادل فارسی مناسب ارائه شود."