چکیده:
برای جامعه شناسان و علاقه مندان مطالعه جامعه ایران، آگاهی از سنخ هایی که جامعه را معرفی می کنند ضروری است. از این رو پرسش اصلی این مقاله این است که با توجه به ویژگی های کنونی جامعه ایران، این جامعه را زیرعنوان چه سنخ نظری ای می توان معرفی کرد. این مطالعه برای مشخص کردن ویژگی های اصلی و کنونی جامعه ایران از روش مصاحبه عمیق با صاحب نظران استفاده کرده و برای نقد سنخ های نظری موجود و دفاع از سنخ نظری پیشنهادی از روش کتابخانه ای سود جسته است. براساس این تحقیق نارسایی سنخ های رایج کنونی (مانند سنخ های جامعه درحال توسعه، جامعه توده ای، جامعه نفتی و...) نشان داده شده و از سنخ «جامعه کژمدرن» برای معرفی جامعه ایران دفاع می شود. همچنین براساس یافته های این تحقیق درعین حال که روشن می شود چرا جامعه ایران مدرن است و دیگر جامعه ای سنتی و یا عقب افتاده نیست، با چهار دسته از بدقوارگی های آن آشنا می شویم. براساس سنخ نظری معرفی شده توانایی های جامعه ایران روشن می شود و درعین حال ابعاد نامتناسب (و معضلات) آن در قالب واژه های پیچیده و مبهم گم نمی شود و آگاهی مناسبی برای علاقه مندان به اصلاح جامعه (چه در حوزه حکومتی و در حوزه غیرحکومتی) فراهم می کند
خلاصه ماشینی:
برای توضیح این تیپ ابتدا باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا جامعۀ ایران جامعهای مدرن است؟پاسخ این است که زیرا این جامعه هماکنون شهری شده و بیش از هفتاد درصد مردم در شهرها زندگی میکنند؛جامعۀ باسواد شده و بیشتر جوانان آن باسوادند؛جامعۀ متخصص شده و بیش از ده میلیون افراد دارای تحصیلات عالی و میلیونها نفر دارای تخصص عملی در رشتههای مختلف شغلی مشغول فعالیتاند؛تواناییهای جامعه در قلمرو بهداشت و درمان رشدی فراینده داشته و بیش از هفتاد درصد جمعیت ایران میتوانند از امکانات بهداشتی و درمانی مؤثر استفاده کنند؛این جامعه صنعتی شده است و بسیاری از نیازمندیهای صنعتی خود را تأمین میکند؛بخشهای مختلف شهری و روستایی از طریق گسترش جادههای ارتباطی زمینی و هوایی و رسانههای جمعی به ویژه رادیو و تلویزیون،روزنامهها و دیگر امکانات اطلاعاتی و ارتباطی،به هم متصل شده است؛وسایل حملونقل قادرند میلیونها نفر از مردم و میلیونها تن کالا را در طول روز و هفته از فواصلی دور جابهجا کنند؛ کمابیش تمام مردم ایران میتوانند با یک زبان(زبان فارسی)با یکدیگر صحبت کنند،بخوانند و بنویسند؛دستگاههای گستردۀ بوروکراتیک دولت سراسر جمعیت ایران را در اغلب سپهرهای زندگی از آب و برق و فاضلاب گرفته تا آموزش عالی پوشش داده است؛دستگاهها و شبکههای امنیتی و اطلاعاتی توان تأمین امنیت در سراسر کشور را دارند؛زنان به عنوان نیمی از جامعه بهطور جدی وارد عرصۀ عمومی شدهاند؛روند فزاینده پیچیده شدن تقسیم کار اجتماعی و تمایزیابی نهادها در ایران،همچون سایر کشورهای در حال نوسازی بهطور جدی(بهرغم مخالفتهایی که میشود)در جریان است؛بیشتر مردم ایران،علاقه دارند زندگی بهتری داشته باشند و مثل یک قرن پیش تقدیری فکر نمیکنند.
این جوامع غربی مدرن شده البته با انواع آشفتگیهای اجتماعی(وضعیت آنومیک)،نارساییهای سیاسی(بحرانهای دموکراسی پارلمانی)؛بحران کارایی(و در عین حال نارسایی در تأمین عدالت اجتماعی)بحران در هویت و معنایابی(بحران فرهنگی)روبهرو بوده و هستند(گیدنز،1378:27-56؛گیدنز،1386:48-68)و ),senoJ,tennob,notliB 415-794:2002,retsbeW dna htrownatS rennikS,noswaL( با این همه جامعهشناسان به دلیل بحرانهای موجود جوامع غربی(که ویژگیهای واقعا موجود این جوامع با معیارهایی که مبتنی بر ارزیابی هنجاری و فلسفی از مدرنیته و جامعۀ مدرن است فاصله دارند)این جوامع را غیر مدرن نمیدانند.