خلاصه ماشینی:
"کربن از این افراد می پرسد چه کسی جرأت خواهد کرد بدون آشنایی با فلسفة یونانی از تمدن یونانی سخن بگوید؟ چه کسی بی آنکه با نام و آثار مایستر اکهارت(1328-1260 م)، یاکوب بومه(1624-1575 م)، کانت(1804-1724 م)، شلینگ(1854-1775 م)، فیشته(1814-1762 م)، هگل و غیره آشنا باشد به خود جرأت می دهد از فرهنگ معنوی آلمانی سخن بگوید؟ اما مطلب پر تناقض این که شخصیت های محترمی دربارة هنر، تاریخ و جامعه شناسی ایران به افاضه پرداخته اند بی آنکه کوچک ترین توجهی به جهان بینی فیلسوفان ایرانی کرده باشند!»(کربن، 1369: 58) از نظر کربن این موضع گیری های ناقص و به دور از واقعیت در اثر اتخاذ رویکردهای غیر تفهمی و شرق شناسانه است.
اما از نظر کربن حقیقت این است که با ابن رشد، تنها فلسفه مشایی عربی در سرزمین های غرب اسلامی که استاد قرطبه زندگی خود را وقف آن کرده بود به پایان می رسد.
این جا جهان ایرانی بار دیگر امانت فلسفه ای را که به گمان برخی در شن زارهای بیابان مدفون گشته است، به دوش کشیده است و در جایی که جهان تسنن در قهقرای فقه ظاهری خود فراتر از ابن تیمیه و بخاری نرفته، با عرضه فلاسفه و عرفای متعددی از حکمت خسروانی گرفته تا دوران معاصر، کوشیده است تا وجوه باطنی اسلام را همچنان حفظ کند.
بونو، یحیی، در ضیافت عالم معنوی، ترجمه غلامرضا ذات علیان، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن(زائر شرق)، گردآوری و تنظیم از شهرام پازوکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، 1385."