چکیده:
مطالعات میان رشته ای گونه ای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعف ها و کاستی های تخصصی شدن و شعبه شعبه شدن علم به رشته های تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزه های فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تاکید می ورزد. فلسفه پیدایش علوم میان رشته ای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیده های منفرد، اما چندوجهی و پدیده هایی ریشه دارد که تبیین همزمانی، مشکل شناسی میان رشته ای، راه حل شناسی میان رشته ای، و اقدام همگانی و فراگیر را می طلبید. از سوی دیگر، در مجادلات نظری و نقد روش شناسی تجزیه و ترکیب و علوم پوزیتیویسمی ریشه دارد. این گونه مطالعات هم محدودیت ها و کاستی های روش تجزیه گرایی و تخصصی محوری را برطرف می کند، هم ظرفیت ها و امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزه های مختلف علوم فراهم می آورد.
خلاصه ماشینی:
"واژگان کلیدی: مطالعات میانرشتهای،علوم میانرشتهای،رشتههای تخصصی،وحدت علوم، فلسفه مقدمه علوم میانرشتهای چیست؟دلایل و ضرورت پیدایش آن چیست؟این رهیافت چه مشخصاتی دارد و برای غلبه بر کدام محدودیتها و تنگناها طراحی شده است؟این رهیافت چه فرصتها و امکانات پژوهشی جدیدی برای نوآوری فراهم میکند؟آیندۀ پژوهشی علوم به کدامین جهت سمتگیری دارد؟موقعیت این علوم میانرشتهای در جهان و ایران چگونه است؟مؤلف(در این نشتار)میکوشد به اختصار،این پرسشها را در کانون توجه قرار دهد و قلم نوشتار را به نحوی تنظیم کند که برای مخاطبان گوناگون رشتههای علوم طبیعی و علوم انسانی مفهوم باشد،زیرا مطالعات میانرشتهای،زبان میانرشتهای میطلبد.
آنچه مدنظر است،اضافه کردن عنصر جدیدی است تا این تخصصها را در ترکیبی جدید به کار گیرد تا مکمل یکدیگر قرار گیرند و بتوانند نسبت به یکدیگر همافزایی داشته باشند؛نوعی نظامسازی و توجه به کلیت یکپارچۀ علوم بعد از تجزیهگرایی و ایجاد تعاملهای چندگانه بین سبدهای تخصصی است.
دلیل دیگر برای توجیه ضرورت مطالعات میانرشتهای آن است که هر رشتۀ تخصصی به متغیرهای ویژۀ قلمرو خود توجه میکند و به متغیرهای رشتههای دیگر توجهی ندارد.
با مطالعات میانرشتهای میتوان از دستاوردهای سایر رشتهها مطلع شد و با این اطلاعات و آگاهیها،بر تنگنظریها و یکسونگریهای تخصصی غلبه و برای نظریهپردازیهای جدید و افزایش دستاوردهای علمی زمینهسازی کرد.
مسلما این امر تصادفی نیست و به این واقعیت مربوط است که چون علوم تقسیمبندی شده است،هر دانشمندی طبعا میکوشد منطقۀ مربوط به خود را بررسی کند و در فاصلۀ بین این مناطق،مقداری زمینهای بکر و دستنخورده وجود دارد و در این حیطههاست که پیشرفتهای علمی سریع و امکانات پژوهشی فراوان حاصل میشود."