چکیده:
این مقاله با تبیین نقش زبان در ارتباطات انسانی، موضوع خنثی نبودن زبان در ارتباطات اجتماعی را تشریح کرده است. در فرایند ارتباطات رسانهای، رسانهها اقدام به بازنمایی واقعیات میکنند و این بازنمایی رسانهای، آمیخته به روابط و مناسبات قدرت است. از این رو، به منظور جلوگیری از انحراف در این زمینه، مفهومی با عنوان ”عدالت زبانی“ طرح شده است تا مبنای عمل رسانههای جمعی قرار گیرد. نگارنده بـا رجوع به آیات قرآن کریم و تفسیرالمیزان، به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که الزامات و هنجارهایی که رسانههای جمعی میتوانند آنها را مبنای خطمشیگذاری محتوای زبانی خود قرار دهند، کدامند؟ برای این منظور، با استفاده از روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم، آیاتی از قرآن که به کاربرد عملی زبان یعنی گفتار، اشاره یا بر آن تمرکزی داشتهاند، مبنای تتبع قرار گرفتند. در مجموع، 1722 آیه قرآن کریم، شامل کلمه ”قول“ یا یکی از ریشههای آن و بافت (سیاق) این آیات؛ یعنی رکوع1 مربوط به آنها در متن قرآن، بـررسی شدهاند. نتیجه این بررسی، دستیابی به الزاماتی در بهکارگیری عادلانه زبان در ارتباط با مخاطبان است که رسانهها میتـوانند در خـطمشیگذاری محتوای زبانی خود در دستور کار قرار دهند.
This article with an emphasis on clarification of the role of language in human communication tries to highlight the that fact that language is not a neutral phenomenon in social communication. In the process of Media communication, media embarks on reflecting the realities and this reflection is mixed with power oriented relations. Language-justice is a concept prevent media from any wrong doing. The author of this article with reference to Holy Quran and AL-Mizan Interpretation is trying to find out and identify the norms and obligations which media can use as a base and criteria for the content of their language. In sum, in 1722 verses from Quran in which the word "Qoul" or other words related to it, have been discussed. The outcome of this study can be seen in the identifying that principles according to which the language must be used justly in communicating with others.
خلاصه ماشینی:
نگارنده بـا رجوع به آیات قرآن کریم و تفسیرالمیزان، به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که الزامات و هنجارهایی که رسانههای جمعی میتوانند آنها را مبنای خطمشیگذاری محتوای زبانی خود قرار دهند، کدامند؟ برای این منظور، با استفاده از روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم، آیاتی از قرآن که به کاربرد عملی زبان یعنی گفتار، اشاره یا بر آن تمرکزی داشتهاند، مبنای تتبع قرار گرفتند.
از این رو، این بررسی، به دنبال پاسخ به این سؤال است که بر اساس رویکرد قرآن کریم به ارتباطات کلامی، به ویژه در ارتباط با جمعی از مردم و مخاطب انبوه، بیان و زبان ارتباطگر (رسانه) باید چه مختصات و ویژگیهایی داشته باشد تا بتوان آن را عادلانه دانست؟ پاسخگویی به این سؤال، ما را به هنجارهایی قرآنی برای ارائه به رسانهها به منظور خطمشیگذاری در ارتباطات کلامی آنها در قبال مخاطبان رهنمون میشود.
<رجوع شود به تصویر صفحه> سطح یک این مدل که به حیطه روابط خصوصی افراد میپردازد، در بحث مربوط به عدالت در ارتباطات جمعی، موضوعیت ندارد، اما در هر یک از سطوح دیگر امکان بهرهگیری از رسانههای جمعی به منظور برقرای ارتباطات وجود دارد؛ برای مثال، هنگامی که رسانهها وارد تعاملات میان افراد هم حزب میشوند به نوعی در ارتباطات سطح دوم مدل یاد شده وارد شدهاند و به همین ترتیب هنگامی که رسانهها به پوشش دادگاهها و دعاوی طرح شده در آنها میپردازند، بحث و گفتوگو دربارۀ این قبیل موضوعها را در جامعه بر میانگیزند و بسته به نوع پوشش واقعیتهای مربوط به این دعاوی، وارد فرایند ارتباط شدهاند که این فرایند ممکن است مبتنی بر عدالت باشد یا نباشد.